dig in


معنی: فرو بردن
معانی دیگر: 1- (سنگر یا جان پناه و غیره) کندن 2- سنگر گرفتن، (در پناه چیزی) جایگزین شدن 3- (عامیانه) سخت شروع به کار کردن 4-(عامیانه)خوردن

جمله های نمونه

1. She gave him a sharp dig in the ribs.
[ترجمه گوگل]او یک حفاری شدید در دنده ها به او داد
[ترجمه ترگمان]او به او یک حفاری تیز در دنده ها داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I usually dig in a small barrow load of compost in late summer.
[ترجمه گوگل]من معمولاً در اواخر تابستان در یک باروی کوچک کمپوست حفاری می کنم
[ترجمه ترگمان]من معمولا در یک چرخ دستی کوچک از کود گیاهی در اواخر تابستان حفاری می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ginnie gave her sister a dig in the ribs.
[ترجمه گوگل]جینی دنده‌های خواهرش را حفاری کرد
[ترجمه ترگمان]Ginnie به خواهرش یک حفاری در دنده ها داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Don't stand on ceremony, dinner's ready, dig in!
[ترجمه nn] آماده باش نیاستید، شام آماده ست، بفرمایید
|
[ترجمه Atefeh] تعارف نکنید، شام آماده است، میل کنید!
|
[ترجمه گوگل]سر مراسم نایستید، شام آماده است، حفاری کنید!
[ترجمه ترگمان]شام را آماده نکنید، شام آماده است، شروع کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pull up a chair and dig in!
[ترجمه Ali Sharifi] صندلیتو بکش جلو ( میز غذا ) و مشغول شو ( غذا )
|
[ترجمه گوگل]یک صندلی را بردارید و در آن فرو بروید!
[ترجمه ترگمان]یک صندلی بردار و در را باز کن!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He's an archaeologist and has been on a dig in Crete for the past year.
[ترجمه گوگل]او یک باستان شناس است و در سال گذشته در کرت حفاری کرده است
[ترجمه ترگمان]او یک باستان شناس است و در سال گذشته در کرت مشغول به حفاری بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The job won't take long if we all dig in.
[ترجمه گوگل]اگر همه ما بگردیم، کار زیاد طول نمی کشد
[ترجمه ترگمان]اگه همه ما اینجا رو بکنیم کار خیلی طول نمی کشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She gave him a dig in the ribs.
[ترجمه گوگل]او را در دنده ها حفاری کرد
[ترجمه ترگمان] اون بهش یه حفاری تو دنده داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The young married couples dig in Manhattan.
[ترجمه گوگل]زوج های جوان در منهتن حفاری می کنند
[ترجمه ترگمان]زوج های متاهل جوان در منهتن حفاری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There is nothing we can do except dig in and wait.
[ترجمه گوگل]کاری از دست ما برنمی آید جز اینکه بگردیم و منتظر بمانیم
[ترجمه ترگمان]کاری از دست ما بر نمی آید جز کندن و صبر کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dig in while it's hot!
[ترجمه Paniz] تا وقتی که داغ است بخورید
|
[ترجمه Atefeh] تا داغه شروع کنید خوردن!
|
[ترجمه مهدی] تا داغه بزن به بدن
|
[ترجمه گوگل]در حالی که گرم است حفاری کنید!
[ترجمه ترگمان]دیگ - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We just have to dig in and hope we can turn things around.
[ترجمه گوگل]ما فقط باید حفاری کنیم و امیدوار باشیم که بتوانیم اوضاع را تغییر دهیم
[ترجمه ترگمان]ما فقط باید بکنیم و امیدوار باشیم که بتوانیم اوضاع را عوض کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The food's going cold - dig in!
[ترجمه گوگل]غذا در حال سرد شدن است - وارد شوید!
[ترجمه ترگمان]! غذا داره سرد میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The food's ready, so dig in!
[ترجمه صادق] غذا آماده است، بزنین تو رگ!
|
[ترجمه گوگل]غذا آماده است، پس حفاری کنید!
[ترجمه ترگمان]غذا آماده است، پس در را باز کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فرو بردن (فعل)
stick, sink, pick, ram, immerse, plunge, swallow, dig in, stab, gulp, immerge, ingulf

انگلیسی به انگلیسی

• work hard, study hard

پیشنهاد کاربران

used to invite someone to start eating and encourage them to eat as much as they want
برو تو کارش ( خوردن )
This phrase is used to describe beginning to eat, often with enthusiasm or eagerness.
شروع به غذا خوردن کردن، اغلب با اشتیاق یا علاقه
مثال؛
After saying grace, we all dug in to the Thanksgiving feast.
...
[مشاهده متن کامل]

A host might say, “Everyone, feel free to dig in and help yourselves to the buffet. ”
In a casual conversation, someone might ask, “Are you ready to dig in to this delicious meal?”

بزن بر بدن
به نظرم میشه "تیکه انداختن" هم ترجمش کرد
تو رمان winners stand alone با متن زیر روبرو شدم:
She decided to get a dig in at the girls at the next table. She speaks slightly more loudly than usual: "Here in Cannes, . . . . they
...
[مشاهده متن کامل]

کاربرد dig in در این جمله میشه :
To "get a dig in at someone" means to take a subtle or playful jab at someone. This phrase is usually used in playful, lighthearted situations to make a joke or comment about someone. It's usually done in a friendly and humorous way, without any malicious intent. For example, if someone said something silly, you might say "Well, I guess that's just another dig in at me" with a smile

جنگیدن علیه تغییرات ، ایستادگی کردن
مقاومت کردن
بزن تو رگ ، بزن بر بدن
سنگ تمام گذاشتن
پافشاری یا اصرار در حفظ عقیده یا موقعیت
British officials dug in over Britain's right to make its own appointments to its own government agencies.
بزن به چاک
کند و کاو کردن، جستجو کردن
مثال:
!If you dig enough in your own family, you’re sure to come up with all the stuff you could want for a great novel
1. If someone digs in, or digs into some food, they start eating eagerly
2. When soldiers dig in or dig themselves in, they dig trenches and prepare themselves for an attack by the enemy.

...
[مشاهده متن کامل]

3. If you say that someone dig in, you mean that they do not change their mind, they fight against change.
4. If you dig a substance in, or dig it into the soil, you mix it into the soil by digging.

سنگر گرفتن
بزن تو رگ
بزن تو رگ!
بزن تو رگ
بزن تو رگ، بزن به بدن
( اصطلاح غذا خوردن ) بزن تو رگ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس