1. dig that redheaded girl!
آن دختر موسرخ را بپا!
2. dig in
1- (سنگر یا جان پناه و غیره) کندن 2- سنگر گرفتن،(در پناه چیزی) جایگزین شدن 3- (عامیانه) سخت شروع به کار کردن 4-(عامیانه)خوردن
3. dig into
1- (با کندن) نفوذ کردن در،کندن و وارد شدن 2- (عامیانه) سخت کار کردن،کوشیدن،جان کندن
4. dig one's heels (or toes) in
سرسختی کردن،سرفرود نیاوردن،پافشاری کردن
5. dig something into something (dig something in)
کندن و با خاک آمیختن
6. dig something over
(خاک) کندن و زیر و رو کردن،کند و کاو کردن،شخم زدن،بیل زدن
7. dig up the hatchet
دوباره به جنگ پرداختن
8. they dig for buried gold
آنها برای یافتن طلای دفن شده کند و کاو می کنند.
9. to dig a ditch for irrigation
برای آبیاری جوی ساختن (یا کندن)
10. to dig a hole
گودال کندن
11. to dig a nail out of a board
میخ را از تخته درآوردن (بیرون کشیدن)
12. to dig a pit
گودال کندن
13. to dig an elbow into someone's ribs
با آرنج به دنده ی (یا پهلوی) کسی زدن
14. to dig deep
عمیقا حفر کردن،حفره ی عمیق کندن
15. to dig out the truth
حقیقت را کشف کردن
16. to dig potatoes
سیب زمینی را از زیر خاک درآوردن
17. to dig the foundation of a building
شالوده (پی) ساختمان را کندن
18. do you dig my meaning?
مقصودم را می فهمی ؟
19. i really dig chocolate
من واقعا از شکلات خوشم می آید.
20. some animals dig tunnels
برخی از جانوران آهون حفر می کنند.
21. we must dig deep into his past
بایستی گذشته ی او را دقیقا بررسی کنیم.
22. you must dig up more information
باید اطلاعات بیشتری به دست بیاورید.
23. you should first dig the garden over
شما باید اول خاک باغ را بیل بزنید.
24. give the donkey a hard dig in the side!
به پهلوی الاغ یک سکه ی محکم بزن !
25. we use a mattock to dig a hard soil
برای کندن زمین سفت از کلنگ استفاده می کنیم.
26. he has just returned from a dig in takhte jamshid
به تازگی از حفاری تخت جمشید برگشته است.
27. this is the inn where i dig
این مهمان سرایی است که من در آن اقامت می کنم.
28. they gave the wheat field a quick dig
آنان در مزرعه ی گندم کنده کاری سریعی کردند.
29. her father is a country bumpkin who doesn't dig modern poetry
پدرش مردی دهاتی و ساده لوح است و شعر نو سرش نمی شود.
30. in order to lay the gas pipe, they had to dig a trench ten miles long
برای کشیدن لوله ی گاز لازم بود که چاله ای به طول ده مایل حفر کنند.