diffusive

/dɪˈfjuːsɪv//dɪˈfjuːsɪv/

معنی: ریزنده
معانی دیگر: پراکن گرای، پخش گرای، متمایل به پراکنده شدن، ساطع، پخششی، پراکنشی

جمله های نمونه

1. He had only the tendency to that diffusive form of gambling.
[ترجمه گوگل]او فقط به آن شکل پراکنده قمار تمایل داشت
[ترجمه ترگمان]او فقط گرایشی به آن نوع قمار دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Diffusion coefficient has great effect on the maximum diffusive mass flux.
[ترجمه گوگل]ضریب انتشار تأثیر زیادی بر حداکثر شار جرم انتشاری دارد
[ترجمه ترگمان]ضریب انتشار اثر زیادی بر روی حداکثر شار پراکندگی نفوذی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Methods 31 patients were tested ventilatory function and diffusive function before and post 1 month transplantation.
[ترجمه گوگل]Methods31 بیمار عملکرد تهویه و عملکرد انتشار قبل و بعد از 1 ماه پیوند مورد آزمایش قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]روش ها ۳۱ بیمار تابع ventilatory و تابع نفوذی قبل و پیوند یک ماهه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He suggested that the varieties tested had different diffusive resistance to CO
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد کرد که واریته های آزمایش شده مقاومت انتشاری متفاوتی در برابر CO دارند
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد کرد که انواع مورد آزمایش مقاومت نفوذی مختلفی نسبت به CO داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The results showed that diffusion coefficient and diffusive distance increased with raising of negative substrate bias.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که ضریب انتشار و فاصله انتشار با افزایش بایاس منفی زیرلایه افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که ضریب انتشار و فاصله نفوذی با افزایش انحراف بس تر منفی افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The problem of determining the diffusive coefficients can be formulated as one of solving a special nonlinear operator equation.
[ترجمه گوگل]مسئله تعیین ضرایب انتشار را می توان به عنوان یکی از حل یک معادله عملگر غیرخطی خاص فرموله کرد
[ترجمه ترگمان]مساله تعیین ضریب نفوذی می تواند به عنوان یکی از حل یک معادله عملگر غیر خطی خاص فرموله شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A three species predator prey chain periodic nonautonomous diffusive system is studied.
[ترجمه گوگل]یک سیستم انتشار غیرخود مختار دوره ای زنجیره ای شکارچی شکارچی مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]یک شکارچی سه گونه به طور متناوب از سیستم نفوذی nonautonomous chain استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When hydraulic conductivity is high, diffusive accumulated mass can be neglected. Using advective accumulated contaminant mass instead of total accumulated contaminant mass will cause more less error.
[ترجمه گوگل]هنگامی که رسانایی هیدرولیکی بالا باشد، جرم انباشته شده انتشاری را می توان نادیده گرفت استفاده از جرم آلاینده انباشته شده به جای جرم آلاینده کل انباشته شده باعث خطای کمتری می شود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که رسانایی هیدرولیکی بالا باشد، نفوذی انباشته می تواند نادیده گرفته شود استفاده از advective انباشته انباشته به جای کل خاکستر انباشته، موجب خطای کمتری خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Diffusive pulmonary embolism with bone fragments during spinal surgery.
[ترجمه گوگل]آمبولی انتشاری ریه با قطعات استخوانی در طی جراحی ستون فقرات
[ترجمه ترگمان]انسداد ریوی با تکه های استخوان در حین عمل نخاع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To analyze the treatment effect of brain diffusive axial injury.
[ترجمه گوگل]هدف برای تجزیه و تحلیل اثر درمانی آسیب محوری منتشر مغز
[ترجمه ترگمان]هدف تجزیه و تحلیل اثرات درمانی آسیب محوری مغزی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There is again a plume, but additionally horizontal layers of double diffusive convection spread out around this.
[ترجمه گوگل]دوباره یک ستون وجود دارد، اما علاوه بر این، لایه‌های افقی همرفت دوگانه انتشاری در اطراف آن پخش شده‌اند
[ترجمه ترگمان]باز هم یک پری وجود دارد، اما علاوه بر آن لایه های افقی of نفوذی دوگانه در اطراف آن گسترش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The sonogram features were divided into three types : hemispherical type, mushroom type and diffusive type.
[ترجمه گوگل]ویژگی های سونوگرافی به سه نوع نیمکره ای، نوع قارچی و نوع انتشاری تقسیم شد
[ترجمه ترگمان]ویژگی های sonogram به سه نوع تقسیم شدند: نوع hemispherical، نوع قارچ و نوع نفوذی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Hydraulic conductivity has great effect on advective mass flux, and change rate of diffusive mass flux.
[ترجمه گوگل]رسانایی هیدرولیک تأثیر زیادی بر شار جرمی فرارفتی و نرخ تغییر شار جرم انتشاری دارد
[ترجمه ترگمان]هدایت هیدرولیکی تاثیر زیادی بر شار جرمی advective و نرخ تغییر شار مغناطیسی نفوذی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A finite difference method is proposed for a nonlinear diffusive model.
[ترجمه گوگل]یک روش تفاضل محدود برای یک مدل انتشار غیرخطی پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]یک روش تفاضل محدود برای مدل نفوذی غیرخطی پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ریزنده (صفت)
diffusive

انگلیسی به انگلیسی

• tending to spread out; tending to scatter

پیشنهاد کاربران

پراکنده، متفرق
منتشرشده، انتشار یافته
پخشی
انتشاری
مربوط به انتشار

بپرس