diffidence

/ˈdɪfɪdəns//ˈdɪfɪdəns/

معنی: عدم اعتماد به نفس، کمرویی، ترس بیم از خود
معانی دیگر: ناخوداستواری

جمله های نمونه

1. He entered the room with a certain diffidence.
[ترجمه گوگل]با شک و تردید وارد اتاق شد
[ترجمه ترگمان]با تردید خاصی وارد اتاق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She overcame her natural diffidence and spoke with great frankness.
[ترجمه گوگل]او بر تردید طبیعی خود غلبه کرد و با صراحت زیادی صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]با صداقت طبیعی بر او غلبه کرد و با صراحت سخن گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They had misgivings about Mr Major's diffidence, felt he was not carrying the battle to the strongly challenging enemy.
[ترجمه گوگل]آنها در مورد عدم اعتماد آقای میجر تردید داشتند، احساس می کردند که او نبرد را با دشمنی که به شدت چالش برانگیز است، حمل نمی کند
[ترجمه ترگمان]آن ها در مورد بدگمانی آقای سرگرد دچار تردید شده بودند، احساس می کردند که نبرد را با دشمن سرسخت مبارزه نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He reflects on his own diffidence and awkwardness in large groups.
[ترجمه گوگل]او در گروه‌های بزرگ به بی‌اعتنایی و ناهنجاری خود فکر می‌کند
[ترجمه ترگمان]او با پریشانی و ناشیگری خودش در گروه های بزرگ رو به رو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Growing older, learning to conquer his diffidence as he wins fame and fortune, still Hornblower does not change.
[ترجمه گوگل]با افزایش سن، یادگیری غلبه بر عدم اعتماد به نفس و کسب شهرت و ثروت، هنوز هورنبلور تغییر نمی کند
[ترجمه ترگمان]با بزرگ تر شدن، یادگیری برای غلبه بر diffidence به عنوان برنده شدن شهرت و ثروت، هنوز هم تغییر نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mr. Cruncher, with some diffidence, explained himself as meaning'Old Nick's. '
[ترجمه گوگل]آقای کرانچر، با کمی تردید، خود را به معنای «نیک پیر» توضیح داد '
[ترجمه ترگمان]آقای کر نچر، با نوعی تردید، خود را به همان معنی که نیک پیر بود توضیح داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He has diffidence in expressing his opinions.
[ترجمه گوگل]او در بیان نظرات خود دچار اختلاف است
[ترجمه ترگمان]او به بیان نظرات خود دچار تردید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is with diffidence and hesitation that I approach this work.
[ترجمه گوگل]با تردید و تردید به این کار نزدیک می شوم
[ترجمه ترگمان]با تردید و تردید می گویم که من به این کار نزدیک می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What women mistake as thoughtlessness is often just diffidence.
[ترجمه گوگل]آنچه زنان به عنوان بی فکری اشتباه می گیرند، اغلب فقط بی تفاوتی است
[ترجمه ترگمان]علت بی تجربگی زن ها کم و کم و بی فکری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We set his silence down diffidence.
[ترجمه گوگل]ما سکوت او را با بی تفاوتی پایین آوردیم
[ترجمه ترگمان]ما سکوت او را کم کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We set his silence down to his diffidence.
[ترجمه گوگل]ما سکوت او را به نارضایتی او رساندیم
[ترجمه ترگمان]ما سکوت او را در مقابل بدگمانی خود قرار دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Such diffidence calmed rather than alerted us.
[ترجمه گوگل]چنین بی تفاوتی به جای اینکه ما را آگاه کند، ما را آرام کرد
[ترجمه ترگمان]این حرف ها به جای اینکه به ما هشدار بدهد، آرام آرام آرام گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Diffidence is the poison of friendshellop.
[ترجمه گوگل]بی تفاوتی سم دوستان است
[ترجمه ترگمان] diffidence \"زهر\" friendshellop \"- ه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The region diffidence of the rural economy development is remarkable, and always expanding.
[ترجمه گوگل]تفاوت منطقه ای توسعه اقتصاد روستایی قابل توجه و همواره در حال گسترش است
[ترجمه ترگمان]رشد منطقه رشد اقتصاد روستایی قابل توجه است و همیشه در حال گسترش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عدم اعتماد به نفس (اسم)
diffidence

کمرویی (اسم)
timidity, timidness, diffidence

ترس بیم از خود (اسم)
diffidence

انگلیسی به انگلیسی

• hesitance due to lack of confidence, shyness, timidity
diffidence is the quality of lacking confidence and being rather shy.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Timidity or lack of self - confidence 🐭
🔍 مترادف: Timidity, shyness
✅ مثال: Her diffidence made it difficult for her to speak up in group discussions
Diffidence refers to a lack of confidence in oneself, often characterized by hesitation in asserting oneself or shyness. It can be described as a state of being timid or reserved due to a lack of self - assurance.
...
[مشاهده متن کامل]

diffidence به عدم اعتماد به خود اشاره دارد که اغلب با تردید در ابراز وجود یا کمرویی مشخص می شود. می توان آن را حالت توداری یا کم رویی به دلیل عدم اطمینان از خود توصیف کرد.
A person displaying diffidence may struggle to assert their opinions or take initiative in social situations.
The biggest difficulty is overcoming natural British diffidence.
There was a diffidence in her soft voice.

diffidence
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/diffidence• https://www.merriam-webster.com/thesaurus/diffidence
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : diffidence
✅️ صفت ( adjective ) : diffident
✅️ قید ( adverb ) : diffidently
حجب وحیا

بپرس