dietician

جمله های نمونه

1. The dietician will give advice so that each individual is given adequate nourishment.
[ترجمه گوگل]متخصص تغذیه توصیه هایی می کند تا به هر فرد تغذیه کافی داده شود
[ترجمه ترگمان]The به شما توصیه می کند که هر فرد تغذیه کافی داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I want the dietician to see her.
[ترجمه گوگل]من می خواهم متخصص تغذیه او را ببیند
[ترجمه ترگمان] میخوام \"dietician\" ها اونو ببینن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The dietician at the hospital will be able to help you.
[ترجمه گوگل]متخصص تغذیه در بیمارستان می تواند به شما کمک کند
[ترجمه ترگمان]The در بیمارستان می توانند به شما کمک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Tony Carpenter, a dietician, says it's vital they drink as much fluid as they can get.
[ترجمه گوگل]تونی کارپنتر، متخصص تغذیه، می‌گوید که بسیار مهم است که تا آنجایی که می‌توانند مایعات بنوشند
[ترجمه ترگمان]تونی کارپنتر، dietician، می گوید که آن ها هر قدر که بتوانند مایعات مصرف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A good dietician will insist on a check up BEFORE prescribing you a diet.
[ترجمه گوگل]یک متخصص تغذیه خوب قبل از اینکه رژیم غذایی را برای شما تجویز کند، اصرار دارد که معاینه شود
[ترجمه ترگمان]یک متخصص تغذیه خوب قبل از تجویز یک رژیم غذایی به چک کردن چک خواهد پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His wife, a biochemist, was a dietician at a research institute.
[ترجمه گوگل]همسر او که یک بیوشیمی بود، یک متخصص تغذیه در یک موسسه تحقیقاتی بود
[ترجمه ترگمان]همسر او، زیست شیمیدان، a در موسسه تحقیقاتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Beth the dietician was a dilemma.
[ترجمه گوگل]بث متخصص تغذیه یک معضل بود
[ترجمه ترگمان] بث the \"یه مشکل غیرقابل حل بود\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Various paramedical staff may be members of the team, commonly the physiotherapist and dietician, although others may be involved.
[ترجمه گوگل]کارکنان پیراپزشکی مختلف ممکن است اعضای تیم باشند، معمولاً فیزیوتراپیست و متخصص تغذیه، اگرچه دیگران ممکن است درگیر باشند
[ترجمه ترگمان]پرسنل درمانی مختلفی ممکن است اعضای تیم باشند، که معمولا the و dietician هستند، اگرچه ممکن است افراد دیگری درگیر این کار باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Speaking of carrots, there is another important role the caddie performs nowadays, that of dietician.
[ترجمه گوگل]وقتی صحبت از هویج شد، نقش مهم دیگری نیز وجود دارد که امروزه کادوی ایفا می کند، نقش متخصص تغذیه
[ترجمه ترگمان]در حال صحبت از هویج، امروزه نقش مهم دیگری نیز وجود دارد که caddie، آن را انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Other jobs in the field that fill the bill for low pressure and competition, with shorter work weeks, include dietician, dental hygienist, speech pathologist, occupational therapist and chiropractor.
[ترجمه گوگل]سایر مشاغل در این زمینه که هزینه کم فشار و رقابت را با هفته های کاری کوتاهتر پر می کنند، عبارتند از متخصص تغذیه، بهداشت دندان، آسیب شناس گفتار، کاردرمانگر و کایروپراکتیک
[ترجمه ترگمان]مشاغل دیگر در این زمینه که لایحه فشار پایین و رقابت را پر می کنند، با هفته های کاری کوتاه تر، شامل dietician، بهداشت کار دهان، آسیب شناسی گفتار، روان پزشک حرفه ای و chiropractor می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is absolutely not something that should be tried without support from a dietician.
[ترجمه گوگل]مطلقاً چیزی نیست که بدون حمایت یک متخصص تغذیه امتحان شود
[ترجمه ترگمان]این چیزی نیست که باید بدون حمایت از یک dietician انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The best advice is to consult your doctor or a dietician.
[ترجمه گوگل]بهترین توصیه این است که با پزشک یا متخصص تغذیه خود مشورت کنید
[ترجمه ترگمان]بهترین توصیه این است که با پزشک خود مشورت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• specialist in dietetics, nutritionist
a dietician is someone whose job is to advise people about what they should eat in order to be healthy.

پیشنهاد کاربران

• علاوه بر املای فوق، dietition هم می نویسند. به همین املا در همین دیکشنری سرچ کنید.
dietician ( تغذیه )
واژه مصوب: رژیم‏شناس
تعریف: کسی که بر پایۀ اصول علم تغذیه برای افراد و گروه ها برنامۀ غذایی تدوین کند
متخصص تغذیه

بپرس