dietetics

/ˌdaɪəˈtetɪks//ˌdaɪəˈtetɪks/

معنی: مبحی اغذیه، فن پرهیز یا رژیم غذایی
معانی دیگر: (دانش میزان و نوع خوراک لازم برای حفظ سلامتی) پرورد شناسی، خوراک شناسی، پرود شناسی، مبحک اغذیه

جمله های نمونه

1. All dietetic meals are low in sugar.
[ترجمه گوگل]تمام وعده های غذایی رژیمی قند کمی دارند
[ترجمه ترگمان]همه غذاها پر از قند هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There is a growing demand for the development of methodology to evaluate nutrition and dietetic programs.
[ترجمه گوگل]تقاضای فزاینده ای برای توسعه روش شناسی برای ارزیابی برنامه های تغذیه و رژیم غذایی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تقاضای رو به رشدی برای توسعه روش شناسی برای ارزیابی برنامه های تغذیه ای و dietetic وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The criteria in quality assurance are the yardsticks, the predetermined elements against which service or the dietetic objectives can be compared.
[ترجمه گوگل]معیارها در تضمین کیفیت، معیارها، عناصر از پیش تعیین شده ای هستند که خدمات یا اهداف رژیم غذایی را می توان با آنها مقایسه کرد
[ترجمه ترگمان]معیار تضمین کیفیت عبارت است از yardsticks، عناصر از پیش تعیین شده که در آن خدمت یا اهداف dietetic را می توان با آن مقایسه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the field of dietetics, standards of practice have been developed for practitioners in the field.
[ترجمه گوگل]در زمینه رژیم غذایی، استانداردهای تمرین برای پزشکان در این زمینه تدوین شده است
[ترجمه ترگمان]در زمینه of، استانداردهای عملکرد برای افراد حرفه ای در این زمینه توسعه داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The findings support concentrating diabetic care on partners with special interests in diabetes in well equipped practices with adequate dietetic support.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها از تمرکز مراقبت از دیابت بر شرکای دارای علایق ویژه در دیابت در شیوه‌های مجهز با حمایت رژیم غذایی کافی حمایت می‌کنند
[ترجمه ترگمان]یافته ها از تمرکز دیابتی بر روی شرکا با علایق خاص در دیابت به روش مناسب مجهز به حمایت dietetic کافی حمایت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In Madras recuperating from the effects of dysentery self-induced by dietetic experiments, Gandhi searched for an answer.
[ترجمه گوگل]گاندی در مدرس که از اثرات اسهال خونی که توسط آزمایشات رژیم غذایی خود القا شده بود بهبود می یافت، به دنبال پاسخی بود
[ترجمه ترگمان]در مدرس که در حال بهبودی از اثرات اسهال خونی ناشی از آزمایش ها dietetic است، گاندی به دنبال پاسخ گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Data for nutritional care audits are derived from written documentation in the medical research and dietetic card file.
[ترجمه گوگل]داده های مربوط به ممیزی مراقبت های تغذیه ای از اسناد مکتوب در پرونده تحقیقات پزشکی و کارت رژیم غذایی به دست آمده است
[ترجمه ترگمان]داده های مربوط به حسابرسی مراقبت از مواد غذایی از مستندات نوشته شده در پرونده تحقیق پزشکی و کارت dietetic مشتق شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This book makes a significant contribution to dietetics.
[ترجمه گوگل]این کتاب کمک قابل توجهی به رژیم غذایی می کند
[ترجمه ترگمان]این کتاب سهم قابل توجهی در dietetics دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Anciently, in dietetics field, the primary research tasks are all about how to avert the lack of alimentation.
[ترجمه گوگل]در قدیم، در زمینه رژیم غذایی، وظایف تحقیقاتی اولیه همه در مورد چگونگی جلوگیری از کمبود تغذیه است
[ترجمه ترگمان]Anciently، در حوزه dietetics، وظایف تحقیقاتی اصلی همگی در مورد چگونگی جلوگیری از فقدان of هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Answer: It is absolutely effective. However, dietetics is the key factor for a radical cure.
[ترجمه گوگل]پاسخ: کاملاً مؤثر است با این حال، رژیم غذایی عامل کلیدی برای درمان ریشه ای است
[ترجمه ترگمان]پاسخ: این کاملا موثر است با این حال، dietetics عامل کلیدی برای درمان رادیکال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It makes a significant contribution materia medica, dietetics and nourishment.
[ترجمه گوگل]کمک قابل توجهی به مواد دارویی، رژیم غذایی و تغذیه دارد
[ترجمه ترگمان]این کار سهم قابل توجهی از تغذیه، تغذیه و تغذیه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Suggest you buy this book dietetics teaching material, there is detailed introduction inside.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد می کنیم این کتاب مواد آموزشی رژیم غذایی را خریداری کنید، مقدمه مفصلی در داخل آن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد کنید که این کتاب را از طریق مطالب آموزشی خریداری کنید، یک مقدمه مفصل در داخل وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. These leadership models can be applied to the field of dietetics and nutrition, particularly in the area of productivity.
[ترجمه گوگل]این مدل های رهبری را می توان در زمینه رژیم غذایی و تغذیه، به ویژه در حوزه بهره وری به کار برد
[ترجمه ترگمان]این مدل ها را می توان در زمینه of و تغذیه، به خصوص در حوزه بهره وری اعمال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Pomiane chose for his career the study of biology, specialising in food chemistry and dietetics.
[ترجمه گوگل]پومیان برای حرفه خود مطالعه زیست شناسی، متخصص در شیمی مواد غذایی و رژیم غذایی را انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان]Pomiane برای حرفه خود مطالعه زیست شناسی، تخصص در شیمی غذایی و dietetics را انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مبحی اغذیه (اسم)
dietetics

فن پرهیز یا رژیم غذایی (اسم)
dietetics

تخصصی

[بهداشت] علم رژیم غذایی

انگلیسی به انگلیسی

• science concerned with the principles of nutrition and diet

پیشنهاد کاربران

dietetics ( تغذیه )
واژه مصوب: رژیم‏شناسی
تعریف: تدوین برنامۀ غذایی برای افراد بیمار یا سالم بر پایۀ اصول علم تغذیه
رژیم شناسی
متخصص تغذیه
علوم تغذیه

بپرس