1. a diet rich in oil and meat will make a person fat
رژیم غذایی پر از چربی و گوشت آدم را چاق می کند.
2. his diet consisted of fruits and simple country dishes
رژیم او از میوه و غذاهای ساده ی روستایی تشکیل می شد.
3. low-salt diet
رژیم خوراکی کم نمک
4. vegetarian diet
رژیم گیاهی
5. a balanced diet
رژیم غذایی متعادل
6. a convalescent diet
رژیم غذایی دوران نقاهت
7. a horse's diet is different from a fish's
خوراک اسب با خوراک ماهی فرق دارد.
8. a salt-free diet
پرورد (رژیم غذایی) بی نمک
9. a spare diet
رژیم غذایی کم کالری یا کم قوت
10. a steady diet
رژیم خوراکی مداوم
11. a steady diet of reading and writing
برنامه ی مداوم خواندن و نوشتن
12. to keep a diet
رژیم گرفتن
13. to be on a diet
رژیم داشتن،پرهیز داشتن
14. put (someone) on a diet
(برای کسی) رژیم خوراکی تعیین کردن
15. he is nice about his diet
او درباره ی رژیم خوراکی خود وسواس دارد.
16. the circumscription of a patient's diet
محدود سازی رژیم غذایی بیمار
17. the doctor asked him to diet seriously
دکتر از او خواست که جدا رژیم بگیرد.
18. they put him on a diet
او را تحت رژیم غذایی قرار دادند.
19. you must stick to your diet
بایستی از رژیم غذایی خود پیروی کنی.
20. go (or be) on a diet
رژیم خوراکی گرفتن،پرورد گرفتن،پرهیز کردن
21. illness may come from a poor diet
غذای بد ممکن است موجب بیماری گردد.
22. we had that summer an unforgettable diet of classical music
در آن تابستان هر روز برنامه ی فراموش نشدنی موسیقی کلاسیک داشتیم.
23. the existence of excessive amounts of fat in the diet
وجود چربی بیش از حد در خوراک روزانه
24. A healthy diet creates a body resistant to disease.
[ترجمه mortezaaaa.t] یک رژیم غذایی سالم بدن را در برابر بیماری مقاوم میکند.|
[ترجمه گوگل]یک رژیم غذایی سالم بدنی مقاوم در برابر بیماری ایجاد می کند[ترجمه ترگمان]رژیم غذایی سالم، بدن مقاوم در برابر بیماری را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. For further information on the diet, write to us at this address.
[ترجمه Arvin] برای اطلاعات بیشتر در باره این رژیم برای ما در این آدرس بنویسید|
[ترجمه گوگل]برای اطلاعات بیشتر در مورد رژیم غذایی با ما در این آدرس مکاتبه کنید[ترجمه ترگمان]برای اطلاعات بیشتر در مورد رژیم غذایی، در این آدرس برای ما بنویسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. This diet is suited to anyone who wants to lose weight fast.
[ترجمه گوگل]این رژیم برای افرادی که می خواهند سریع وزن کم کنند مناسب است
[ترجمه ترگمان]این رژیم غذایی برای هر کسی که می خواهد به سرعت وزن کم کند مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این رژیم غذایی برای هر کسی که می خواهد به سرعت وزن کم کند مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. Too rich a diet will disorder his digestive.
[ترجمه گوگل]رژیم غذایی بسیار غنی باعث اختلال در گوارش او می شود
[ترجمه ترگمان]رژیم غذایی بسیار غنی گوارشی او را مختل خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رژیم غذایی بسیار غنی گوارشی او را مختل خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. Vegetables are an integral part of our diet.
[ترجمه گوگل]سبزیجات بخشی جدایی ناپذیر از رژیم غذایی ما هستند
[ترجمه ترگمان]سبزیجات جزئی از رژیم غذایی ما هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سبزیجات جزئی از رژیم غذایی ما هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
29. Rice is the staple diet in many Asian countries.
[ترجمه گوگل]برنج رژیم غذایی اصلی در بسیاری از کشورهای آسیایی است
[ترجمه ترگمان]برنج رژیم غذایی اصلی بسیاری از کشورهای آسیایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برنج رژیم غذایی اصلی بسیاری از کشورهای آسیایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
30. The doctor enjoined a strict diet.
[ترجمه گوگل]دکتر دستور رژیم غذایی سخت داد
[ترجمه ترگمان]دکتر به او رژیم غذایی سختی می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دکتر به او رژیم غذایی سختی می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید