dielectric

/ˌdaɪɪˈlektrɪk//ˌdaɪɪˈlektrɪk/

معنی: عایق، ضد برق، برق بند
معانی دیگر: ترابرق، دی الکتریک، عایق خازن، (برق و الکترونیک)

جمله های نمونه

1. dielectric current
نشت جریان در عایق،جریان ترابرق

2. A layer of transparent dielectric material is sandwiched between the pieces of glass.
[ترجمه گوگل]لایه ای از مواد دی الکتریک شفاف بین تکه های شیشه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]لایه ای از مواد دی الکتریک شفاف که بین تکه های شیشه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His own diagnostic machine called the Dielectric Diagnostic Analyser, employs computerised biofeedback techniques to determine energy disturbances at cellular level.
[ترجمه گوگل]دستگاه تشخیصی خود او به نام آنالیز تشخیصی دی الکتریک، از تکنیک های بیوفیدبک کامپیوتری برای تعیین اختلالات انرژی در سطح سلولی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]ماشین تشخیصی او به نام بخش تشخیص دی الکتریک، تکنیک های زیستی کامپیوتری را برای تعیین اختلالات انرژی در سطح سلولی بکار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The principle of microwave dielectric heating is described and the effects of microwave heating are discussed. Specific attention is paid to chemical reactions.
[ترجمه گوگل]اصل گرمایش دی الکتریک مایکروویو توضیح داده شده و اثرات گرمایش مایکروویو مورد بحث قرار می گیرد توجه ویژه ای به واکنش های شیمیایی می شود
[ترجمه ترگمان]اصل گرمایش دی الکتریک مایکروویو توضیح داده می شود و اثرات گرمایش مایکروویو نیز مورد بحث قرار می گیرد توجه خاص به واکنش های شیمیایی پرداخت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Dielectric polarisation is a new measuring parameter in the field of foam qualification.
[ترجمه گوگل]پلاریزاسیون دی الکتریک یک پارامتر اندازه گیری جدید در زمینه تشخیص کف است
[ترجمه ترگمان]پولاریزاسیون دی الکتریک یک پارامتر اندازه گیری جدید در زمینه صلاحیت فوم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Dielectric tests shall be carried out for all electrical devices. Operational tests shall be performed to demonstrate the specification requirements have been met.
[ترجمه گوگل]آزمایشات دی الکتریک باید برای همه دستگاه های الکتریکی انجام شود آزمایشات عملیاتی باید برای نشان دادن برآورده شدن الزامات مشخصات انجام شود
[ترجمه ترگمان]آزمایش های دی الکتریک باید برای همه دستگاه های الکتریکی انجام شوند تست های عملیاتی باید برای نشان دادن الزامات استاندارد ویژگی اجرا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This paper presents a feed-back dielectric oscillator and a method of calculating its dimension.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک اسیلاتور دی الکتریک بازخورد و روشی برای محاسبه ابعاد آن ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک نوسان ساز عایق تشدیدی و روشی برای محاسبه بعد آن ارائه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The solubility, dielectric constant, and dissipation factor of the polymer were improved alter acetyl substitution of poly(p-xylylene).
[ترجمه گوگل]حلالیت، ثابت دی الکتریک و فاکتور اتلاف پلیمر، جایگزینی استیل پلی (p-xylylene) را بهبود بخشید
[ترجمه ترگمان]حلالیت، ثابت دی الکتریک و ضریب اتلاف پلیمر بهتر از جانشینی acetyl پلی (p - xylylene)بهبود یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Dielectric dissipation parameters and partial discharge parameters of stator bars with different operating years in large generator were studied in this paper.
[ترجمه گوگل]در این مقاله پارامترهای اتلاف دی الکتریک و پارامترهای تخلیه جزئی میلگردهای استاتور با سال های کارکرد متفاوت در ژنراتورهای بزرگ مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]پارامترهای پراکندگی دی الکتریک و پارامترهای تخلیه جزئی میله های استاتور با سال های کارکرد متفاوت در ژنراتور بزرگ در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The plane of periodically arranged dielectric spheres beneath the metal slab can lead the surface field out of the metal, and form a transmission plane wave.
[ترجمه گوگل]صفحه کره های دی الکتریک مرتب شده در زیر دال فلزی می تواند میدان سطح را از فلز خارج کند و یک موج صفحه انتقال را تشکیل دهد
[ترجمه ترگمان]صفحه ای که به صورت دوره ای گوی های دی الکتریک را در زیر صفحه فلزی قرار می دهد، می تواند میدان سطح را از فلز بیرون کند و یک موج انتقال سطح انتقال را شکل دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Outstanding insulating material having a very low dielectric constant and a very low dielectric dissipation factor, which contributes to higher reliability in the electronics field.
[ترجمه گوگل]مواد عایق برجسته با ثابت دی الکتریک بسیار کم و ضریب اتلاف دی الکتریک بسیار کم، که به قابلیت اطمینان بالاتر در زمینه الکترونیک کمک می کند
[ترجمه ترگمان]مواد عایق برجسته دارای ضریب دی الکتریک بسیار کم و ضریب دی الکتریک بسیار پایین است که به قابلیت اطمینان بالاتر در زمینه الکترونیک کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In this paper we briefly introduce the dielectric property, heat resistance and wet heat behaviour of thermo-setting butadiene-styrene resin modified by cyanate ester resin.
[ترجمه گوگل]در این مقاله به طور مختصر خواص دی الکتریک، مقاومت حرارتی و رفتار گرمای مرطوب رزین بوتادین-استایرن گرماگیر اصلاح شده توسط رزین سیانات استر را معرفی می کنیم
[ترجمه ترگمان]در این مقاله به طور خلاصه خواص دی الکتریک، مقاومت حرارتی و رفتار حرارتی مرطوب بوتادی ان - بوتادی ان - استیرن اصلاح شده با رزین ester استر را معرفی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The paste can supply dielectric layer to 304 type stainless steel substrate for thick-film circuit by screen-printed, dried and fired.
[ترجمه گوگل]این خمیر می تواند لایه دی الکتریک را به بستر فولاد ضد زنگ نوع 304 برای مدار فیلم ضخیم با چاپ روی صفحه، خشک و پخته تامین کند
[ترجمه ترگمان]خمیر می تواند لایه دی الکتریک را برای ۳۰۴ لایه فولادی ضد زنگ برای مدار ضخیم فیلم، خشک، خشک و fired تامین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The dielectric property of dispersive media is written as rational polynomial function, the relation between D and E is derived in time domain. It is named shift operator FDTD (SO-FDTD) method.
[ترجمه گوگل]خاصیت دی الکتریک محیط پراکنده به عنوان تابع چند جمله ای گویا نوشته شده است، رابطه بین D و E در حوزه زمان مشتق شده است این روش عملگر شیفت FDTD (SO-FDTD) نام دارد
[ترجمه ترگمان]ویژگی دی الکتریک رسانه های پراکنده است، به صورت تابع چند جمله ای منطقی نوشته می شود، رابطه بین D و E در حوزه زمان به دست می آید این روش به عنوان روش FDTD در روش FDTD در روش FDTD در نظر گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The leakage current of the dielectric isolation is very small.
[ترجمه گوگل]جریان نشتی عایق دی الکتریک بسیار کم است
[ترجمه ترگمان]جریان نشتی جداسازی دی الکتریک بسیار کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عایق (اسم)
shell, dielectric, insulator, isolator, nonconductor, wall tube

ضد برق (صفت)
dielectric

برق بند (صفت)
dielectric

تخصصی

[عمران و معماری] عایق
[کامپیوتر] عایق بندی ماده ای مانند پلاستیک یا لاستیک که خاصیت هدایت الکتریسیته را ندارد .
[برق و الکترونیک] دی الکتریک ماده ی عایق یا دارای رسانایی الکتریکی ضعیف. صفحات یک خازن با استفاده از دی الکتریکهایی نظیر هوا،میکا، کاغذ، پلاستیک، یا سرامیک از هم جدا شده اند و انرژی الکتریکی را در خود ذخیره می کنند . در فرایند ساخت نیمرسانا نیز از دی الکریکهایی نظیر دیودکسید سیلسیم برای جداسازی الکتریکی قطعات فعال، اتصالات فلزی، و نیز بین گیت و کانال ماسفتها استفاده می شود. - دی الکتریک، عایق
[ریاضیات] نارسانا، نارسانای برقی، عایق، دی الکتریک
[پلیمر] دی الکتریک، عاملی در اشیاء غیر رسانا است که قابلیت مقاومت مواد را در برابر عبور جریان الکتریسیته نشان می دهد

انگلیسی به انگلیسی

• insulator, material that does not conduct electricity
of or pertaining to a dielectric substance, of or pertaining to a material that does not conduct electricity

پیشنهاد کاربران

جداساز ، جداساز بار ، جداکننده جداکننده بار ، عایق بار

بپرس