die hard


سخت جان بودن، تا دم آخر مبارزه یا مقاومت کردن، جان سختی کردن، پرمقاومت، سیاست مدارمحافظه کار، جان سخت، سرسخت، پر استقامت

جمله های نمونه

1. one of hitler's diehard supporters
یکی از هواخواهان سرسخت هیتلر

2. Old habits die hard.
[ترجمه حسین علیزاده ثانی] روشهای نامناسب منسوخ میشوند
|
[ترجمه omid amouaghaei] ترک عادت موجب مرض است
|
[ترجمه گوگل]ترک عادت موجب مرض است
[ترجمه ترگمان]عادت های قدیمی به سختی می میرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Old habits and traditions die hard.
[ترجمه منصوره] ترک عادت ها و سنت های قدیمی بسیار سخت است
|
[ترجمه گوگل]عادات و سنت های قدیمی به سختی از بین می روند
[ترجمه ترگمان]عادات و سنن قدیمی به سختی جان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He co-starred with Bruce Willis in the movie Die Hard.
[ترجمه گوگل]او با بروس ویلیس در فیلم Die Hard همبازی شد
[ترجمه ترگمان]او با بازی بروس ویلیس در فیلم جان سخت بازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Old prejudices die hard and it is only very recently that chapels have been noticed at all in guide books or architectural histories.
[ترجمه گوگل]تعصبات قدیمی به سختی از بین می روند و اخیراً است که کلیساها در کتاب های راهنما یا تاریخ های معماری مورد توجه قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]تعصبات کهن به شدت می میرند و همین اواخر است که نمازخانه های کلیساها در کتاب های راهنما یا تاریخ های معماری مورد توجه قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Prodigal habits die hard.
[ترجمه گوگل]عادات اسراف به سختی از بین می روند
[ترجمه ترگمان] عادات Prodigal به شدت میمیرن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is an area where old customs die hard.
[ترجمه گوگل]این منطقه ای است که آداب و رسوم قدیمی به سختی می میرند
[ترجمه ترگمان]این حوزه ای است که در آن آداب و رسوم دیرین به سختی جان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Perhaps because it's an island old customs die hard here.
[ترجمه گوگل]شاید به این دلیل که این یک جزیره است آداب و رسوم قدیمی اینجا به سختی می میرند
[ترجمه ترگمان]شاید به این دلیل که رسوم قدیمی جزیره به شدت در اینجا می میرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Still, old stereotypes and perceptions die hard on the other side of the desk.
[ترجمه گوگل]با این حال، کلیشه ها و تصورات قدیمی به سختی در آن سوی میز می میرند
[ترجمه ترگمان]با این حال، کلیشه های قدیمی و برداشت های قدیمی در طرف دیگر میز به سختی جان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Olds habits die hard.
[ترجمه گوگل]عادت های قدیمی به سختی از بین می روند
[ترجمه ترگمان]عادت های Olds سخت می میرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But old habits die hard, and Apple has shown a proclivity to chase market share while hand-wringing over shrinking gross margins.
[ترجمه گوگل]اما عادت‌های قدیمی به سختی از بین می‌روند و اپل تمایل خود را برای تعقیب سهم بازار نشان داده و در عین حال از کاهش حاشیه‌های ناخالص دست به گریبان است
[ترجمه ترگمان]اما عادت های قدیمی به سختی جان خود را از دست می دهند، و اپل برای دنبال کردن سهم بازار در حالی که دست به دست هم می دهد، سود ناخالص را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The habits of a short lifetime die hard.
[ترجمه گوگل]عادت های یک عمر کوتاه به سختی از بین می روند
[ترجمه ترگمان]عادات یک عمر کوتاه سخت می میرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Things were going well, but old habits die hard.
[ترجمه گوگل]همه چیز خوب پیش می رفت، اما عادت های قدیمی به سختی از بین می روند
[ترجمه ترگمان]همه چیز خوب پیش می رفت، اما عادت های قدیمی به سختی می میرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Why should we not? Old habits die hard.
[ترجمه گوگل]چرا ما نباید؟ ترک عادت موجب مرض است
[ترجمه ترگمان]چرا نباید این کار را بکنیم؟ عادت های قدیمی به سختی می میرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Old conventions die hard.
[ترجمه گوگل]قراردادهای قدیمی به سختی می میرند
[ترجمه ترگمان]قوانین کهن به شدت می میرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Diehard optimists, like Mr Pynzenyk, say that hyperinflation and economic collapse will eventually force the country to its senses.
[ترجمه گوگل]خوشبینان سرسخت، مانند آقای پینزینیک، می گویند که تورم شدید و فروپاشی اقتصادی در نهایت کشور را به هوش خواهد آورد
[ترجمه ترگمان]خوش بینان مانند آقای Pynzenyk می گویند که تورم شدید و فروپاشی اقتصادی سرانجام کشور را به خود تبدیل خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Then there are those diehard cigarette smokers who blame health - obsessed Americans for starting this trend.
[ترجمه گوگل]سپس آن دسته از سیگاری‌های سرسخت وجود دارند که سلامت را سرزنش می‌کنند - آمریکایی‌های وسواسی برای شروع این روند
[ترجمه ترگمان]سپس آن دسته از سیگار کنندگان سرسخت سیگار وجود دارند که آمریکایی ها را برای شروع این روند مقصر می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Not even their diehard supporters can pretend that this was a great game.
[ترجمه گوگل]حتی حامیان سرسخت آنها نمی توانند وانمود کنند که این یک بازی عالی بود
[ترجمه ترگمان]حتی طرفداران سرسخت آن ها هم چنین وانمود می کنند که این یک بازی عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Mr Koizumi is no diehard imperialist.
[ترجمه گوگل]آقای کویزومی امپریالیست سرسختی نیست
[ترجمه ترگمان]آقای کویزومی imperialist سرسخت نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Though there are always predictable throngs of diehard Beatles fans and classic?
[ترجمه گوگل]اگرچه همیشه انبوهی از طرفداران سرسخت بیتلز و کلاسیک وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]اگر چه همیشه جمعیت قابل پیش بینی از طرفداران سرسخت Beatles و سبک کلاسیک وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. I heard we have a diehard audience member.
[ترجمه گوگل]شنیده ام که ما یک مخاطب سرسخت داریم
[ترجمه ترگمان]شنیدم که ما یک عضو سرسخت برای حضار داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. As diehard Treasury bond geeks, you gotta love the charts that accompany Treasury Borrowing Advisory Committee's quarterly refunding report.
[ترجمه گوگل]به عنوان افراد سرسخت اوراق قرضه خزانه داری، باید نمودارهایی را که همراه با گزارش بازپرداخت سه ماهه کمیته مشاوره استقراض خزانه داری هستند، دوست داشته باشید
[ترجمه ترگمان]شما باید به عنوان اشخاص سرسخت اوراق قرضه خزانه داری، نمودارها را دوست داشته باشید که برای گزارش استرداد فصلی کمیته مشاور اسناد خزانه را همراهی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Alongside diehard Thaksinite protesters, stand middle-class Thais who do not care for Mr Thaksin but are disgusted by the political prestidigitation that toppled two elected governments.
[ترجمه گوگل]در کنار معترضان سرسخت تاکسینی، تایلندی های طبقه متوسط ​​ایستاده اند که به آقای تاکسین اهمیتی نمی دهند اما از اعتبار سیاسی که دو دولت منتخب را سرنگون کرد، منزجر هستند
[ترجمه ترگمان]در کنار تظاهر کنندگان سرسخت، Thais میانی که برای تاکسین قائل نیستند، اما از سیاست سیاسی که دو دولت منتخب را سرنگون کرد، بیزار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. John is a diehard conservative and is completely against abortion.
[ترجمه گوگل]جان یک محافظه کار سرسخت است و کاملا مخالف سقط جنین است
[ترجمه ترگمان]جان یک محافظه کار سرسخت است و کاملا مخالف سقط جنین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. diehard supporters of the exiled king.
[ترجمه گوگل]حامیان سرسخت پادشاه تبعیدی
[ترجمه ترگمان]پشتیبانان سرسخت پادشاه تبعیدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Some diehard smokers blamed health - obsessed Americans for starting the trend.
[ترجمه گوگل]برخی از سیگاری‌های سرسخت سلامت را مقصر می‌دانستند - آمریکایی‌های وسواس‌زده برای شروع این روند
[ترجمه ترگمان]برخی از smokers سرسخت، آمریکایی ها را مسئول شروع این روند دانستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Only real diehard hippies would use antique implements and appliances to tend to their daily chores.
[ترجمه گوگل]فقط هیپی‌های سرسخت واقعی از وسایل و لوازم عتیقه برای انجام کارهای روزانه خود استفاده می‌کنند
[ترجمه ترگمان]تنها هیپی ها از وسایل کهنه و وسایل الکتریکی استفاده می کنند تا به کاره ای روزانه خود تمایل پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. However, most of the diehard climbers agree that there's nothing like natural rock.
[ترجمه گوگل]با این حال، اکثر کوهنوردان سرسخت موافقند که هیچ چیز مانند سنگ طبیعی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]اما بیشتر کوهنوردان بر این باورند که هیچ چیز مثل سنگ طبیعی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. After its membership halved in the past year, leaving mainly diehard right-wingers behind, the party now desperately needs new blood.
[ترجمه گوگل]پس از نصف شدن اعضای آن در سال گذشته و به جای گذاشتن دست راستی‌های سرسخت، این حزب اکنون به شدت به خون تازه نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]پس از نصف کردن عضویت در سال گذشته، باقی ماندن افراد جناح راست سرسخت، حزب اکنون به شدت به خون تازه نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. But a press backlash did get into gear, leaving a handful of diehard music writers to fight a bitter battle.
[ترجمه گوگل]اما واکنش‌های شدید مطبوعاتی شروع شد و تعداد انگشت شماری از نویسندگان سرسخت موسیقی را مجبور به مبارزه با یک نبرد تلخ کرد
[ترجمه ترگمان]اما واکنش شدید مطبوعات باعث شد که یک مشت از نویسندگان سرسخت موسیقی برای مبارزه با یک نبرد تلخ باقی بمانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• trilogy of u.s. action films starring bruce willis
one strongly opposed to change, one who resists to the very end
cease slowly after a struggle (e.g., "i have a hard time to quit smoking. you know, old habits die hard"); persist, continue to exist (e.g., "the legend of elvis die hard")
one who is stubborn or headstrong; one who is conservative
a diehard is someone who is very strongly opposed to change and new ideas.

پیشنهاد کاربران

متعصب
انعطاف ناپذیر
کشته مرده
someone who is unwilling to change or give up their ideas or ways of behaving, even when there are good reasons to do so
لجوج و با استقامت بر سر فکر و عقیده ( صفت )
تمام عیار
جان سخت، سرسخت، پر استقامت، ( مجازاً ) سگ جان
دو آتشه

بپرس