diderot


دنیس دیدرو (فیلسوف فرانسوی)

جمله های نمونه

1. Writers such as Voltaire and Diderot were chipping away at the foundations of society.
[ترجمه گوگل]نویسندگانی مانند ولتر و دیدرو پایه‌های جامعه را زیر و رو می‌کردند
[ترجمه ترگمان]نویسندگانی چون ول تر و دیدرو بنیان جامعه را تکه تکه می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. All the same, despite his intelligence and charm, Diderot is perhaps less interesting in himself than as a symptom and influence.
[ترجمه گوگل]با این حال، دیدرو علیرغم هوش و جذابیتش، شاید به خودی خود کمتر جذاب باشد تا به عنوان یک علامت و تأثیر
[ترجمه ترگمان]با وجود هوش و افسون او، دیدرو شاید در خود کم تر جالب باشد تا یک نشانه و نفوذ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Since Composite was otherwise restricted to fairgrounds, Diderot was telling us something of his opinion of politicians.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که کامپوزیت در غیر این صورت محدود به نمایشگاه ها بود، دیدرو چیزی از نظرش درباره سیاستمداران به ما می گفت
[ترجمه ترگمان]از آنجا که در غیر این صورت، دیدرو محدود به fairgrounds بود، دیدرو مطلبی راجع به سیاست مداران به ما می گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Diderot endured imprisonment in the Chateau of Vincennes, and was threatened with the Bastille.
[ترجمه گوگل]دیدرو در قصر وینسنس زندانی شد و باستیل تهدید شد
[ترجمه ترگمان]دیدرو در شاتو دو ونسن زندانی شد و با باستیل تهدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The encyclopedists, Diderot at their head; the physiocrates, Turgot at their head; the philosophers, Voltaire at their head; the Utopians, Rousseau at their head,--these are four sacred legions.
[ترجمه گوگل]دایره المعارف ها، دیدرو در راس آنها فیزیوکرات ها، تورگو در راس آنها فیلسوفان، ولتر در راس آنها آرمان‌شهرها، روسو در راس آنها، اینها چهار لژیون مقدس هستند
[ترجمه ترگمان]The، دیدرو در راس آن ها؛ فیلسوفان، ول تر و ول تر در راس آن ها بودند؛ اهالی یوتوپیا، روسو را در راس خود داشتند؛ اینها چهار لژیون مقدس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Diderot, the patron of vast collaborations around a great, hugely ambitious goal, would be proud.
[ترجمه گوگل]دیدرو، حامی همکاری های گسترده حول یک هدف بزرگ و بسیار جاه طلبانه، افتخار می کند
[ترجمه ترگمان]دیدرو، که حامی هم کاری های وسیع حول یک هدف بزرگ و بلند پروازانه است، به آن افتخار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I hate Diderot, he is an ideologist, a declaimer, and a revolutionist, a believer in God at bottom, and more bigoted than Voltaire.
[ترجمه گوگل]من از دیدرو متنفرم، او یک ایدئولوژیست، یک دکلمه زدا و یک انقلابی است، به خدا معتقد است و از ولتر متعصب تر است
[ترجمه ترگمان]من از دیدرو متنفرم، او یک ideologist، یک declaimer، و یک انقلابی، معتقد به خدا در پایین، و more از ول تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Denis Diderot, Excerpts from Supplement to the Voyage of Bougainville, in Jacob, The Enlightenment, 160 - 76 .
[ترجمه گوگل]دنیس دیدرو، گزیده هایی از مکمل سفر بوگنویل، در ژاکوب، روشنگری، 160-76
[ترجمه ترگمان]دنیس دیدرو، Excerpts از ضمیمه به سفر of، در یعقوب، نهضت روشن گری، ۱۶۰ - ۷۶
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Diderot only kind of humility, as the lack of fighting spirit, as the defensive.
[ترجمه گوگل]دیدرو فقط نوعی فروتنی، به عنوان فقدان روحیه جنگنده، به عنوان دفاعی
[ترجمه ترگمان]دیدرو نه تنها نوعی فروتنی بلکه عدم روحیه مبارزه را به عنوان دفاع از خود نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Diderot, he is an ideologist, a declaimer, and a revolutionist, a believer in God at bottom, and more bigoted than Voltaire.
[ترجمه گوگل]دیدرو، او یک ایدئولوژیست، یک ادعاگرا و یک انقلابی است، معتقد به خدا در پایین، و متعصب تر از ولتر
[ترجمه ترگمان]دیدرو، وی یک ideologist، یک declaimer، و یک انقلابی، معتقد به خدا در پایین، و more از ول تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Diderot was imprisoned for his writings, an experience, Mr Blom argues, that left him too scared to lay out his philosophy plainly, instead disguising it within numerous plays, novels and letters.
[ترجمه گوگل]دیدرو به خاطر نوشته‌هایش زندانی شد، تجربه‌ای که آقای بلوم استدلال می‌کند که او را بیش از حد ترساند که فلسفه‌اش را آشکارا بیان کند، در عوض آن را در نمایشنامه‌ها، رمان‌ها و نامه‌های متعدد پنهان کند
[ترجمه ترگمان]دیدرو به دلیل نوشته هایش به حبس محکوم شد، و آقای blom استدلال می کند که او بیش از حد می ترسد که فلسفه اش در عوض پنهان کردن آن در چندین نمایشنامه، رمان و نامه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A picture from the Encyclopedia of Diderot and d'Alembert, showing the different steps in sericulture and the manufacture of silk.
[ترجمه گوگل]تصویری از دایره المعارف دیدرو و دالامبر، که مراحل مختلف در نوبت دهی و ساخت ابریشم را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]عکسی از دایره المعارف دیدرو و د \/ آلامبر، که مراحل مختلف in و ساخت ابریشم را نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He sketches the early lives of Diderot, Holbach, Rousseau and other players in the drama, and describes the philosophy they hammered out.
[ترجمه گوگل]او زندگی اولیه دیدرو، هولباخ، روسو و دیگر بازیگران درام را ترسیم می‌کند و فلسفه‌ای را که آن‌ها چکش کرده‌اند را شرح می‌دهد
[ترجمه ترگمان]وی نخستین زندگی دیدرو، اولباک، روسو و سایر بازیگران را در این نمایش به تصویر می کشد و فلسفه را توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The first merit of P. N. Furbank's admirable biography is that it should revive interest in Diderot.
[ترجمه گوگل]اولین امتیاز زندگینامه تحسین برانگیز P N Furbank این است که باید علاقه به دیدرو را احیا کند
[ترجمه ترگمان]اولین امتیاز P ان زندگینامه بسیار قابل تحسین Furbank این است که آن باید علاقه به دیدرو را احیا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• family name; denis diderot (1713-1784), french writer and philosopher (editor of the french "encyclopedie")

پیشنهاد کاربران

بپرس