( او هیچی از سیاست نمی داند. )
( این قرارداد هیچ ارزشی ندارد. )
( برای تمام آن کار، هیچ پولی دریافت نکردم! )
I don't owe him squat. :من پشیزی بهش مدیون نیستم
He had a job that paid him squat : او یه کاری داشت که بهش هیچ پولی نمی دادند
You don't know squat about it. : در باره اون هیچ چیزی نمی دونی
doodly or diddly : هیچ چیز
ترکیب هر دو بی اهمیتی یک چیز را نشان می دهند
He had a job that paid him squat : او یه کاری داشت که بهش هیچ پولی نمی دادند
You don't know squat about it. : در باره اون هیچ چیزی نمی دونی
doodly or diddly : هیچ چیز
ترکیب هر دو بی اهمیتی یک چیز را نشان می دهند
مثال؛
I searched the entire house and found diddly - squat.
In a conversation about someone’s contribution, one might comment, “They didn’t do diddly - squat to help. ”
Another person might complain, “I worked all day and got paid diddly - squat for it. ”
nothing - هیچی
diddly , diddly squat هر دو به معنی هیچی هستند
diddly , diddly squat هر دو به معنی هیچی هستند