dictaphone

/ˈdɪktəˌfoʊn//ˈdɪktəfəʊn/

معنی: دستگاه ضبط صوت، دیکتافون
معانی دیگر: (نام تجارتی دیکتافون) دستگاه ضبط صوت

جمله های نمونه

1. He walks every day, often with a Dictaphone to record his observations.
[ترجمه گوگل]او هر روز پیاده روی می کند، اغلب با یک دیکتافون برای ضبط مشاهداتش
[ترجمه ترگمان]او هر روز، اغلب با a برای ثبت مشاهدات خود قدم می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He seemed to be reciting, talking into a Dictaphone.
[ترجمه گوگل]انگار داشت تلاوت می کرد و با دیکتافون صحبت می کرد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که دارد می خواند، با صدای ضبط شده حرف می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Re - recording from a portable dictaphone or cassette recorder.
[ترجمه گوگل]ضبط مجدد از دیکتافون یا ضبط کاست قابل حمل
[ترجمه ترگمان]ضبط مجدد از یک ضبط صوت قابل حمل یا ضبط صوت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I vainly tried to record it on my Dictaphone, at the match.
[ترجمه گوگل]من بیهوده سعی کردم آن را در دیکتافون خود در مسابقه ضبط کنم
[ترجمه ترگمان]من بی هوده سعی کردم آن را با ضبط و ضبط خود ضبط کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His major inventions include phonograph, kinetoscope, dictaphone, incandescent light bulb and tattoo gun etc.
[ترجمه گوگل]اختراعات اصلی او شامل گرامافون، کینتوسکوپ، دیکتافون، لامپ رشته ای و تفنگ خالکوبی و غیره است
[ترجمه ترگمان]اختراعات بزرگ او عبارتند از گرامافون، kinetoscope، dictaphone، لامپ رشته ای و تفنگ تاتو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I suspected the existence of a dictaphone somewhere in his panelled rooms.
[ترجمه گوگل]من به وجود دیکتافون در جایی در اتاق های پانل شده اش مشکوک بودم
[ترجمه ترگمان]من گمان بردم که وجود یک دستگاه ضبط صوت، جایی در اتاق های زیرشیروانی او وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Now you receive three applications instead of one: dictaphone, phone calls recorder and music player!
[ترجمه گوگل]اکنون به جای یک برنامه سه برنامه دریافت می کنید: دیکتافون، ضبط تماس تلفنی و پخش کننده موسیقی!
[ترجمه ترگمان]حالا شما سه درخواست به جای یک: dictaphone، ضبط صدا و نوازنده موسیقی دریافت می کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I was using a dictaphone to record the conversation.
[ترجمه گوگل]برای ضبط مکالمه از دیکتافون استفاده می کردم
[ترجمه ترگمان]داشتم از یه dictaphone استفاده می کردم تا مکالمات رو ضبط کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bilingual, typing 60 wpm, shorthand 90 wpm, dictaphone essential.
[ترجمه گوگل]دو زبانه، تایپ 60 wpm، کوتاه نویسی 90 wpm، دیکتافون ضروری است
[ترجمه ترگمان]تایپ کردن، تایپ ۶۰ wpm، تند نویسی ۹۰ wpm، ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She barked into the dictaphone.
[ترجمه گوگل]به دیکتافون پارس کرد
[ترجمه ترگمان]با بدخلقی به دستگاه ضبط صوت پارس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I recorded information in a notebook and using a Dictaphone, now sorted into three broad categories; Server Information, Dates, and Gameplay Information.
[ترجمه گوگل]من اطلاعات را در یک دفترچه یادداشت و با استفاده از دیکتافون ضبط کردم که اکنون به سه دسته کلی طبقه بندی شده است اطلاعات سرور، تاریخ ها و اطلاعات بازی
[ترجمه ترگمان]من اطلاعات را در یک دفتر یادداشت کردم و از یک Dictaphone استفاده کردم، که حالا به سه گروه عمده تقسیم شده است: اطلاعات Server، تاریخ ها، و اطلاعات Gameplay
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دستگاه ضبط صوت (اسم)
recorder, dictaphone, tape recorder, phonograph, talking machine, wire recorder

دیکتافون (اسم)
dictaphone

انگلیسی به انگلیسی

• brand name for a dictation recording machine that was trademarked by columbia graphophone co. in 1907
highly sensitive device for recording and reproducing dictation

پیشنهاد کاربران

بپرس