دیکوتومیا
- - -
🔸 معادل فارسی:
دوگانگی / تقسیم به دو بخش / ثنویت
در زبان محاوره ای:
دو دسته کردن، دوتا کردن، دو بخش دیدن
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( فلسفی – مفهومی ) :**
... [مشاهده متن کامل]
تقسیم یک کل به دو بخش متضاد یا متفاوت.
مثال: *A common dicotomia in philosophy is mind versus body. *
یک دوگانگی رایج در فلسفه ذهن در برابر بدن است.
2. ** ( علمی – زیست شناسی/منطق ) :**
تقسیم یک ساختار یا مفهوم به دو شاخه یا دو دسته اصلی.
مثال: *The taxonomy of plants often begins with the dicotomia between monocots and dicots. *
رده بندی گیاهان معمولاً با دوگانگی میان تک لپه ای ها و دولپه ای ها آغاز می شود.
3. ** ( اجتماعی – فرهنگی ) :**
اشاره به تضاد یا تقسیم جامعه/فرهنگ به دو بخش متقابل.
مثال: *The novel explores the dicotomia between tradition and modernity. *
رمان به دوگانگی میان سنت و مدرنیته می پردازد.
- - -
🔸 مترادف ها:
duality – division – bifurcation – dichotomy – polarity – contrast
- - -
🔸 معادل فارسی:
دوگانگی / تقسیم به دو بخش / ثنویت
در زبان محاوره ای:
دو دسته کردن، دوتا کردن، دو بخش دیدن
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( فلسفی – مفهومی ) :**
... [مشاهده متن کامل]
تقسیم یک کل به دو بخش متضاد یا متفاوت.
مثال: *A common dicotomia in philosophy is mind versus body. *
یک دوگانگی رایج در فلسفه ذهن در برابر بدن است.
2. ** ( علمی – زیست شناسی/منطق ) :**
تقسیم یک ساختار یا مفهوم به دو شاخه یا دو دسته اصلی.
مثال: *The taxonomy of plants often begins with the dicotomia between monocots and dicots. *
رده بندی گیاهان معمولاً با دوگانگی میان تک لپه ای ها و دولپه ای ها آغاز می شود.
3. ** ( اجتماعی – فرهنگی ) :**
اشاره به تضاد یا تقسیم جامعه/فرهنگ به دو بخش متقابل.
مثال: *The novel explores the dicotomia between tradition and modernity. *
رمان به دوگانگی میان سنت و مدرنیته می پردازد.
- - -
🔸 مترادف ها: