dickey

/ˈdɪki//ˈdɪki/

معنی: پیش بند، خر، یقه پیراهن، پرنده کوچک، زوج یا زوجه، باوضع نا مرغوب
معانی دیگر: پیشبند بچه، جلو پیراهنی مردانه (پیراهنی که فقط جلو سینه را می پوشاند و پشت ندارد)، جلو پیراهنی زنانه، سینه پوش، پرنده ی کوچک (dickey bird هم می گویند)، (کالسکه) صندلی راننده (dickey box هم می گویند)، رجوع شود به: dicky

جمله های نمونه

1. Dickey would not be the first coach to time his departure with the graduation of a key group of seniors.
[ترجمه گوگل]دیکی اولین مربی ای نخواهد بود که جدایی خود را با فارغ التحصیلی یک گروه کلیدی از بزرگسالان زمان بندی می کند
[ترجمه ترگمان]Dickey اولین مربی برای زمان حرکت خود با فارغ التحصیلی یک گروه کلیدی از سالمندان نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. At one time she thought it was all dickey with her son.
[ترجمه گوگل]یک زمان او فکر می کرد که همه چیز با پسرش بد است
[ترجمه ترگمان]در یک لحظه فکر می کرد که این کار با پسرش فرق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Martha Dickey, a magazine publisher in Atlanta, says a hot paraffin-wax treatment can "change your whole feeling about going to the dentist.
[ترجمه گوگل]مارتا دیکی، ناشر مجله در آتلانتا، می‌گوید که درمان با موم پارافین داغ می‌تواند «کل احساس شما را در مورد رفتن به دندانپزشک تغییر دهد
[ترجمه ترگمان]\"مارتا Dickey\"، یک ناشر مجله در آتلانتا می گوید که یک درمان با موم \"پارافین\" می تواند کل احساس خود را در مورد رفتن به دندان پزشک تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Dickey County project is outside the cranes'normal migratory flight path.
[ترجمه گوگل]پروژه Dickey County خارج از مسیر پرواز مهاجرتی جرثقیل است
[ترجمه ترگمان]پروژه شهرستان Dickey در خارج از مسیر پرواز مهاجرتی معمول جرثقیل ها قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The town folk know him as Mr. Dickey.
[ترجمه گوگل]مردم شهر او را با نام آقای دیکی می شناسند
[ترجمه ترگمان]مردم شهر او را آقای Dickey می شناسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The table was in a dickey state.
[ترجمه گوگل]میز در حالت افتضاح بود
[ترجمه ترگمان]میز در حالت dickey قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's all dickey with him.
[ترجمه گوگل]همه چیز با او بد است
[ترجمه ترگمان]همه چیز با او فرق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A detachable part of a man's dress shirt covering the chest; a dickey.
[ترجمه گوگل]قسمت جداشدنی از پیراهن لباس مردانه که سینه را می پوشاند دیکی
[ترجمه ترگمان]قسمتی از پیراهن مردانه لباس مردانه که روی سینه اش را می پوشاند، یقه پیراهن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If you're visiting a stylist for the first time, be upfront about your hair's history, says Dickey, founder of the Hair Rules Salon in New York City. Did your last hairdresser use a relaxer?
[ترجمه گوگل]دیکی، بنیانگذار Hair Rules Salon در شهر نیویورک، می گوید: اگر برای اولین بار به یک آرایشگر مراجعه می کنید، در مورد تاریخچه موهای خود صحبت کنید آیا آخرین آرایشگاه شما از ریلک کننده استفاده کرده است؟
[ترجمه ترگمان]Dickey، بنیانگذار سالن ریزش مو در شهر نیویورک می گوید: اگر برای اولین بار از یک متخصص مد دیدن می کنید، از پیش در مورد تاریخچه موهای خود صادق باشید آخرین آرایشگر شما از a استفاده می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیش بند (اسم)
apron, pinafore, dickey, dicky

خر (اسم)
fool, dickey, dicky, ass, donkey, stupid person

یقه پیراهن (اسم)
dickey, dicky

پرنده کوچک (اسم)
dickey, small bird, dickybird

زوج یا زوجه (صفت)
dickey, dicky

با وضع نامرغوب (صفت)
dickey, dicky

انگلیسی به انگلیسی

• collar; removable shirt front; small rear seat; small bird

پیشنهاد کاربران

نوعی لباس شبیه پیراهن شومیز، که فقط سینه را از جلو می پوشاند و از زیر کُت، شبیه یک پیراهن کامل است.
در گذشته کاربرد بسیار داشت اما امروز به ندرت استفاده می شود.

بپرس