dicing

جمله های نمونه

1. You're dicing with death driving at that speed on icy roads.
[ترجمه Fb] شما داری با جونت بازی میکنی، با این سرعتی که در جاده های یخی رانندگی میکنی
|
[ترجمه گوگل]شما در حال رانندگی با مرگ با این سرعت در جاده های یخ زده هستید
[ترجمه ترگمان]با این سرعتی که در جاده های یخی پیش می رود، چهار دست و پا می زنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When young people experiment with drugs, they're dicing with death.
[ترجمه عبداله عطائی] وقتی جوانان مواد مخدر را امتحان میکنند آنها با جونشان بازی میکنند.
|
[ترجمه گوگل]وقتی جوانان با مواد مخدر آزمایش می کنند، در حال مرگ هستند
[ترجمه ترگمان]وقتی جوانان با مواد مخدر آزمایش می کنند، با مرگ dicing می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Towing drivers are dicing with death, too.
[ترجمه گوگل]رانندگان یدک کش نیز با مرگ در حال فروپاشی هستند
[ترجمه ترگمان]رانندگان Towing نیز با مرگ dicing می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They spent time dicing.
[ترجمه گوگل]آنها زمان خود را صرف تاس کشیدن کردند
[ترجمه ترگمان]تمام شب را چهار گوش به چهار گوش می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mostly chopping and cutting, slicing and dicing.
[ترجمه گوگل]بیشتر خرد کردن و برش دادن، برش دادن و خرد کردن
[ترجمه ترگمان]بیشتر خرد کردن و بریدن، بریدن و چهار گوش کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. People who play it could be dicing with danger.
[ترجمه گوگل]افرادی که آن را بازی می کنند ممکن است با خطر در حال بازی کردن باشند
[ترجمه ترگمان]کسی که این بازی را بازی می کند ممکن است با خطر کشته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They are really dicing with death to swim in the sea in such terrible weather.
[ترجمه گوگل]آنها واقعاً در حال مرگ هستند تا در چنین هوای وحشتناکی در دریا شنا کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها واقعا با مرگ در دریا در چنین هوای وحشتناکی dicing می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He's dicing with death by riding on the wrong side of the road.
[ترجمه گوگل]او با سوار شدن در سمت اشتباه جاده، مرگ را درهم می‌کشد
[ترجمه ترگمان]با تاخت و تاز در کنار جاده با مرگ چهار دست و پا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. BQDJ-I dicing machine is designed to cut meat lump into meat dice and julienne meat.
[ترجمه گوگل]دستگاه خردکن BQDJ-I برای برش توده گوشت به تاس گوشت و گوشت جولین طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]ماشین dicing - من برای برش گوشت در طاس و گوشت julienne طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A pre - dicing method for calculating the distribution of pollutant concentration is proposed.
[ترجمه گوگل]یک روش پیش دیس برای محاسبه توزیع غلظت آلاینده پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]یک روش پیش از dicing برای محاسبه توزیع غلظت آلاینده پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You're dicing with death by overspeeding.
[ترجمه گوگل]شما با سرعت بیش از حد در حال مرگ هستید
[ترجمه ترگمان] داری با \"overspeeding\" مرگ رو به هم می زنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A series of grinding and dicing experiments on silicon indicate that the photopolymer resin grinding wheel has the same ability of working precision as the thermopolymer resin grinding wheel.
[ترجمه گوگل]مجموعه‌ای از آزمایش‌های سنگ‌زنی و قطعه‌سازی بر روی سیلیکون نشان می‌دهد که چرخ سنگ‌زنی رزین فوتوپلیمر توانایی کار دقیقی با چرخ سنگ‌زنی رزین ترموپلیمری دارد
[ترجمه ترگمان]یک سری آزمایش ها آسیاب کردن و خرد کردن بر روی سیلیکون نشان می دهد که چرخ grinding رزین photopolymer توانایی کار کردن با دقت کار را به عنوان فرمان خرد کننده رزین thermopolymer دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The research and application on dicing technology of wheel wafer dicer directly decides the relevant equipment application status.
[ترجمه گوگل]تحقیق و کاربرد بر روی فناوری دیس ویفر چرخ به طور مستقیم وضعیت کاربرد تجهیزات مربوطه را تعیین می کند
[ترجمه ترگمان]تحقیق و کاربرد در مورد تکنولوژی dicing of به طور مستقیم وضعیت کاربرد تجهیزات مربوطه را تعیین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mainframe, auxiliary machine and dicing machine all apply frequency converted motor.
[ترجمه گوگل]ماین فریم، دستگاه کمکی و دستگاه دایس همگی از موتور تبدیل فرکانس استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]پردازنده فرعی، ماشین کمکی و دستگاه dicing همه موتور تبدیل فرکانس را اعمال می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] قطعه بری تفکیک پولکهای کامل نیمرسانا تکمیل شده به قطعات منفردی از دیودها، ترانزیستورها، یا تراشه های مدار مجتمع به منظور بسته بندی و تحویل کامل آن.

انگلیسی به انگلیسی

• gambling, playing with dice; decorating with squares or diamonds

پیشنهاد کاربران

dicing ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: نگینی کردن
تعریف: خرد کردن مواد غذایی به مکعب های کوچک

بپرس