1. This kind " dichromatic furniture " let a person feel " bone has the flesh ", seem a kind of fashionable dress.
[ترجمه گوگل]این نوع "مبلمان دو رنگ" به شخص اجازه می دهد احساس کند "استخوان گوشت دارد"، به نظر نوعی لباس شیک است
[ترجمه ترگمان]این نوع \"اثاثیه لوکس\" اجازه می دهد فرد احساس کند که استخوان بدن دارد، به نظر یک نوع لباس مد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این نوع \"اثاثیه لوکس\" اجازه می دهد فرد احساس کند که استخوان بدن دارد، به نظر یک نوع لباس مد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Black and white and dichromatic still be today season the mainstream color of this beach cap, clean and comfortable, the feeling of very rich and carefree holiday.
[ترجمه گوگل]سیاه و سفید و دو رنگی هنوز هم فصل امروز رنگ اصلی این کلاه ساحلی، تمیز و راحت، احساس تعطیلات بسیار غنی و بی دغدغه است
[ترجمه ترگمان]سیاه و سفید و dichromatic هنوز در فصل امروزی رنگ اصلی این کلاه ساحلی، تمیز و راحت، احساس تعطیلات بسیار ثروتمند و بی خیال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سیاه و سفید و dichromatic هنوز در فصل امروزی رنگ اصلی این کلاه ساحلی، تمیز و راحت، احساس تعطیلات بسیار ثروتمند و بی خیال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Humans and old world monkeys have three different types of cones ( trichromatic vision) while other mammals lack cones with red sensitive pigment and therefore have poorer (dichromatic) colour vision.
[ترجمه گوگل]انسانها و میمونهای دنیای قدیم دارای سه نوع مخروط مختلف هستند (دید سه رنگ) در حالی که سایر پستانداران فاقد مخروطهایی با رنگدانه حساس قرمز هستند و بنابراین دید رنگی ضعیفتری (دو رنگی) دارند
[ترجمه ترگمان]انسان ها و میمون ها سه نوع مختلف از مخروط ها (چشم انداز trichromatic)دارند در حالی که پستانداران دیگر به رنگ قرمز حساس هستند و بنابراین دارای بینایی رنگی poorer (dichromatic)هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]انسان ها و میمون ها سه نوع مختلف از مخروط ها (چشم انداز trichromatic)دارند در حالی که پستانداران دیگر به رنگ قرمز حساس هستند و بنابراین دارای بینایی رنگی poorer (dichromatic)هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Because: Gray lies just about this is dichromatic between.
[ترجمه گوگل]زیرا: دروغ های خاکستری فقط در مورد این دو رنگی است
[ترجمه ترگمان]چون: \"گری\" در این باره دروغ می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چون: \"گری\" در این باره دروغ می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. What is yellow, white dichromatic, symbol, rice said, "silver, cakes, " and "annual high" homophonic, meaning the people's life and work to improve each year.
[ترجمه گوگل]چه زرد، سفید دو رنگ، نماد، برنج گفت، "نقره، کیک،" و "سالانه بالا" هموفون، به معنای زندگی مردم و کار برای بهبود هر سال
[ترجمه ترگمان]رنگ زرد، سفید پوست سفید، نماد، برنج گفت: \"نقره، کیک\"، و \"homophonic سالانه\"، یعنی زندگی و کار مردم برای بهبود هر سال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رنگ زرد، سفید پوست سفید، نماد، برنج گفت: \"نقره، کیک\"، و \"homophonic سالانه\"، یعنی زندگی و کار مردم برای بهبود هر سال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Aluminium alloy material basically has dichromatic, it is silvery white, it is dark brown, also appeared now nevertheless chromatic aluminium alloy, its main use is door window material.
[ترجمه گوگل]مواد آلیاژ آلومینیوم اساسا دارای دو رنگ است، سفید نقره ای است، قهوه ای تیره است، همچنین در حال حاضر با این حال آلیاژ آلومینیوم کروماتیک ظاهر شده است، کاربرد اصلی آن مواد پنجره درب است
[ترجمه ترگمان]جنس آلیاژ آلومینیوم اساسا dichromatic است، سفید نقره ای است، قهوه ای تیره است، هم چنین در حال حاضر به عنوان یک آلیاژ آلومینیوم رنگ ظاهر شده است، استفاده اصلی آن مواد پنجره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جنس آلیاژ آلومینیوم اساسا dichromatic است، سفید نقره ای است، قهوه ای تیره است، هم چنین در حال حاضر به عنوان یک آلیاژ آلومینیوم رنگ ظاهر شده است، استفاده اصلی آن مواد پنجره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Black and white and dichromatic collocation, let sofa bed put on a kind of elegance again.
[ترجمه گوگل]ترکیب سیاه و سفید و دو رنگی، اجازه دهید مبل تختخواب شو دوباره نوعی ظرافت را به خود ببخشد
[ترجمه ترگمان]با همنشینی سیاه و سفید و dichromatic، اجازه دهید تخت مبل دوباره به نوعی آراستگی (شیک)تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با همنشینی سیاه و سفید و dichromatic، اجازه دهید تخت مبل دوباره به نوعی آراستگی (شیک)تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The Dichromatic Reflection Model describes the color of the reflected light as a mixture of light from surface reflection and body reflection.
[ترجمه گوگل]مدل بازتاب دو رنگی رنگ نور منعکس شده را به عنوان مخلوطی از نور از بازتاب سطحی و بازتاب بدن توصیف می کند
[ترجمه ترگمان]مدل بازتاب Dichromatic رنگ نور منعکس شده را به صورت ترکیبی از نور از بازتاب سطحی و بازتاب بدن توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مدل بازتاب Dichromatic رنگ نور منعکس شده را به صورت ترکیبی از نور از بازتاب سطحی و بازتاب بدن توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Tie-in: Choice depth makes bottom makeup by dichromatic pink, make whole and facial have stereo feeling more.
[ترجمه گوگل]اتصال: عمق انتخاب باعث میشود آرایش پایین با رنگ صورتی دو رنگ، حالت کامل و صورت احساس استریو بیشتری داشته باشد
[ترجمه ترگمان]Tie - in: عمق انتخاب با dichromatic صورتی، ترکیب زیر را ایجاد می کند، کل و حالات صورت را بیشتر احساس می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Tie - in: عمق انتخاب با dichromatic صورتی، ترکیب زیر را ایجاد می کند، کل و حالات صورت را بیشتر احساس می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Black and white and dichromatic increased contrast, make whole space more stereo, vivid.
[ترجمه گوگل]سیاه و سفید و افزایش کنتراست دو رنگی، کل فضا را استریوتر و زنده تر می کند
[ترجمه ترگمان]سیاه و سفید و dichromatic کنتراست را افزایش دادند، تمام فضا را more و واضح ساختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سیاه و سفید و dichromatic کنتراست را افزایش دادند، تمام فضا را more و واضح ساختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The national flag of Canada from red, white dichromatic constitute.
[ترجمه گوگل]پرچم ملی کانادا از دو رنگ قرمز، سفید تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]پرچم ملی کانادا از رنگ های قرمز و سفید تشکیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پرچم ملی کانادا از رنگ های قرمز و سفید تشکیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Add into black, white dichromatic.
[ترجمه گوگل]به دو رنگی سیاه و سفید اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]به dichromatic سیاه و سفید اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به dichromatic سیاه و سفید اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Some basic theorems, multiplicability and topological invariance of the extended V-functions as well as extended dichromatic polynomials are discussed.
[ترجمه گوگل]برخی از قضایای اساسی، قابلیت ضرب و تغییر ناپذیری توپولوژیکی توابع V توسعه یافته و همچنین چند جمله ای های دو رنگی توسعه یافته مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]برخی از قضایای اساسی، multiplicability و ناپذیری موضعی توابع V توسعه یافته و نیز چند جمله ای های گسترش یافته dichromatic مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برخی از قضایای اساسی، multiplicability و ناپذیری موضعی توابع V توسعه یافته و نیز چند جمله ای های گسترش یافته dichromatic مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. But Zhang Zhifeng thinks, chinese cannot blindly follow sb at Hesperian follow, the fashion colour that takes in wedding wanders in black, white, dichromatic on.
[ترجمه گوگل]اما ژانگ ژیفنگ فکر میکند، چینیها نمیتوانند کورکورانه از sb پیروی کنند، رنگ مدی که در عروسی به رنگهای سیاه، سفید و دورنگی میچرخد
[ترجمه ترگمان]اما ژانگ Zhifeng فکر می کند که چینی ها نمی توانند کورکورانه از follow کردن پیروی کنند، رنگ مد که در عروسی رخ می دهد در سیاه پوش، سفید و dichromatic در حال حرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما ژانگ Zhifeng فکر می کند که چینی ها نمی توانند کورکورانه از follow کردن پیروی کنند، رنگ مد که در عروسی رخ می دهد در سیاه پوش، سفید و dichromatic در حال حرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید