dicey

/ˈdaɪsi//ˈdaɪsi/

(عامیانه - بیشتر در انگلیس)، خطرناک، سیجناک، شانسی

جمله های نمونه

1. The company's finances look a bit dicey.
[ترجمه علی] وضعیت مالی شرکت مقداری خطرناک است.
|
[ترجمه گوگل]وضعیت مالی این شرکت کمی مبهم به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]امور مالی شرکت کمی dicey به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The fog made driving a bit dicey.
[ترجمه مهدی] وجود مه قدری رانندگی را خطرناک کرده است
|
[ترجمه گوگل]مه رانندگی را کمی سخت کرده بود
[ترجمه ترگمان]مه خیلی خطرناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The future looks pretty dicey for small businesses.
[ترجمه گوگل]آینده برای مشاغل کوچک بسیار دشوار به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]آینده به دنبال کسب و کاره ای کوچک به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There was a dicey moment as one of our party made a risky climb up the cliff wall.
[ترجمه گوگل]زمانی که یکی از مهمانان ما از دیواره صخره صعود خطرناکی انجام داد، لحظه‌ای سخت بود
[ترجمه ترگمان]یک لحظه خطرناک بود که یکی از افراد ما از صخره بالا رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Making films about sports stars is always dicey business.
[ترجمه گوگل]ساختن فیلم در مورد ستارگان ورزشی همیشه یک کار سخت است
[ترجمه ترگمان]ساخت فیلم در مورد ستاره های ورزشی همیشه یک کسب وکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Through this conservative normativist theory Dicey attempted to stem the tide of government growth in a collectivist direction.
[ترجمه گوگل]دایس از طریق این نظریه هنجاری محافظه کارانه تلاش کرد تا موج رشد دولت را در جهت جمع گرایانه متوقف کند
[ترجمه ترگمان]از طریق این نظریه محافظه کارانه normativist، dicey تلاش کرد تا موج رشد دولت را در جهت collectivist ریشه کن کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Dicey presents conventions as a means of harmonising legal and political sovereignty, which remain conceptually distinct.
[ترجمه گوگل]دایس کنوانسیون ها را به عنوان ابزاری برای هماهنگ کردن حاکمیت حقوقی و سیاسی معرفی می کند که از نظر مفهومی متمایز هستند
[ترجمه ترگمان]dicey کنوانسیون را به عنوان ابزاری برای حاکمیت قانون اساسی و سیاسی معرفی می کند که به طور مفهومی متمایز باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Parenting today is such a dicey proposition.
[ترجمه گوگل]امروز فرزندپروری یک پیشنهاد هولناک است
[ترجمه ترگمان]تربیت کودک امروز یک پیشنهاد dicey است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The dicey part of my trip was still ahead.
[ترجمه گوگل]قسمت هولناک سفر من هنوز در پیش بود
[ترجمه ترگمان]قسمت خطرناک سفرم همچنان ادامه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There is more dicey woodwind intonation in the Eroica, and the oboe tone in the Funeral March curdles alarmingly.
[ترجمه گوگل]صدای بادی چوبی در Eroica بیشتر است، و آهنگ ابوا در مراسم تشییع جنازه به طرز نگران‌کننده‌ای وجود دارد
[ترجمه ترگمان] Eroica dicey more woodwind intonation،، the oboe in the March curdles alarmingly alarmingly alarmingly alarmingly alarmingly alarmingly alarmingly alarmingly is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is There
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dicey is important precisely because he expressed both the form and substance of normativism in a clear and simple manner.
[ترجمه گوگل]دایس دقیقاً به این دلیل مهم است که او هم شکل و هم ماهیت هنجارگرایی را به شیوه ای روشن و ساده بیان می کند
[ترجمه ترگمان]dicey دقیقا به این دلیل مهم است که شکل و ماده of را به روش ساده و ساده بیان کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. While Dicey played a major role in shaping this tradition, his particular views are not to be equated with it.
[ترجمه گوگل]در حالی که دایس نقش عمده ای در شکل دادن به این سنت داشت، دیدگاه های خاص او را نباید با آن یکی دانست
[ترجمه ترگمان]در حالی که dicey نقش مهمی در شکل گیری این سنت ایفا کرد، دیدگاه خاص او برابر با آن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Taking the mountain road is always a bit dicey at this time of year.
[ترجمه گوگل]رفتن به جاده کوهستانی در این زمان از سال همیشه کمی سخت است
[ترجمه ترگمان]گرفتن جاده کوهستانی همیشه کمی در این زمان از سال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Through such thought and writing the spirit of Dicey was fashioned into orthodoxy in public law.
[ترجمه گوگل]از طریق چنین تفکر و نوشتن، روح دیسی در حقوق عمومی به ارتدکس تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]از این اندیشه و نوشتن روح of در قوانین عمومی به آیین کاتولیک درآمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. What specific meanings Dicey himself intended when writing the Law of the Constitution matters little.
[ترجمه گوگل]خود دایس در هنگام نوشتن قانون اساسی چه معانی خاصی را در نظر داشت، اهمیت چندانی ندارد
[ترجمه ترگمان]در هنگام نوشتن قانون اساسی قانون اساسی چه معانی خاصی در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• dangerous, unsafe, risky; uncertain
dicey means slightly dangerous or uncertain; an informal word.

پیشنهاد کاربران

dicey ( chancy ) . Since the weather is a little dicey, I won’t go today.
شانسی، خطرناک
This term is used to describe a situation that is unpredictable or potentially dangerous.
وضعیتی که غیرقابل پیش بینی یا بالقوه خطرناک است.
مثال؛
The weather conditions are dicey, so be careful driving.
...
[مشاهده متن کامل]

In a discussion about investments, someone might say, “The stock market is looking a bit dicey right now. ”
A person might warn their friend, “That neighborhood can be a bit dicey at night, so be cautious. ”

This path is ["getting dicey"]=جاده یا مسیر خطرناک میشود
adjective
INFORMAL
🔴unpredictable and potentially dangerous
🔵"the lot of a wanderer is always dicey"
■ Similar :
risky
uncertain
unpredictable
🔴Risky looking and dubious. Most likely dangerous.
...
[مشاهده متن کامل]

The dice implies you are taking your chances.
🔵"That is one dicey looking piece of chicken"
"That road has some dicey bends on it"
"this bar is lined up with the diciest looking tramps I ever saw"

بپرس