dicer

/ˈdaɪsə//ˈdaɪsə/

معنی: نراد، طاس باز
معانی دیگر: طاس باز، نراد

جمله های نمونه

1. Chance is a dicer.
[ترجمه گوگل]شانس یک دایسر است
[ترجمه ترگمان] تصادف یه \"dicer\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Giraldez s lab, in conjunction with researchers at Cold Spring Harbor, upended that dogma when they discovered important micro-RNA activity could take place without Dicer.
[ترجمه گوگل]آزمایشگاه گیرالدز، همراه با محققان در بندرگاه کلد اسپرینگ، زمانی که کشف کردند فعالیت مهم میکرو RNA می‌تواند بدون دایسر انجام شود، این عقیده را تغییر دادند
[ترجمه ترگمان]آزمایشگاه s، با هم کاری محققان در Harbor اسپرینگ هاربر، upended را که هر وقت کشف مهمی از RNA را کشف کردند، بدون Dicer رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Briefly, most mature miRNAs are the products of RNA polymerase II-transcribed transcripts that have been processed by two RNase III enzymes, Drosha and Dicer.
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، اکثر miRNA های بالغ، محصولات رونوشت های رونویسی شده با RNA پلیمراز II هستند که توسط دو آنزیم RNase III، Drosha و Dicer پردازش شده اند
[ترجمه ترگمان]بطور خلاصه، most miRNAs محصول RNA پلیمراز II - رونویسی شده هستند که توسط دو آنزیم RNase سوم، Drosha و Dicer پردازش شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In a stall, sausages were spitting in the iron board, beside which there were a bowl of big garlic and a dicer. It is said to be delicious food by matching toasted sausage with garlic.
[ترجمه گوگل]در یک غرفه، سوسیس‌ها در تخته آهنی که در کنار آن یک کاسه سیر بزرگ و یک حبه‌کننده قرار داشت، تف می‌کردند گفته می شود با تطبیق سوسیس برشته با سیر، غذای خوشمزه ای است
[ترجمه ترگمان]در آخور، سوسیس در کنار آن، در کنار آن یک کاسه سیر و یک کاسه بزرگ قرار داشت می گویند غذای خوش مزه با سوسیس سرخ کرده با سیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The research and application on dicing technology of wheel wafer dicer directly decides the relevant equipment application status.
[ترجمه گوگل]تحقیق و کاربرد بر روی فناوری دیس ویفر چرخ به طور مستقیم وضعیت کاربرد تجهیزات مربوطه را تعیین می کند
[ترجمه ترگمان]تحقیق و کاربرد در مورد تکنولوژی dicing of به طور مستقیم وضعیت کاربرد تجهیزات مربوطه را تعیین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نراد (اسم)
dicer, throwster

طاس باز (اسم)
juggler, prestidigitator, dicer

انگلیسی به انگلیسی

• dice game; device which chops food into cubes

پیشنهاد کاربران

endoribonuclease Dicer یا helicase with RNase motif. آنزیمی که مولکول آر ان ای دو رشته ای را بریده و به قطعات کوچکی بنام آر ان ای مداخله گر کوچک و میکرو آر ان ای تبدیل می کند.
قطعه قطعه کننده - تکه تکه کننده

بپرس