dib


معنی: تیله بازی، تیله، ریگ بازی، طاس تخته نرد، طاس، استحمام کردن
معانی دیگر: رجوع شود به: dibble، فرو کردن در اب، قاپ بازی، قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند

جمله های نمونه

1. Dibs on the front seat!
[ترجمه گوگل]دیگ روی صندلی جلو!
[ترجمه ترگمان]! صندلی جلو مال من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Cablevision might have first dibs on buying the rest of the property.
[ترجمه گوگل]کابل‌ویژن ممکن است برای خرید مابقی ملک در ابتدا به فکر فرو برود
[ترجمه ترگمان]احتمالا \"Cablevision\" برای خرید بقیه ملک باید \"dibs\" داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Freshmen have first dibs on dormitory rooms.
[ترجمه گوگل]تازه واردها برای اولین بار روی اتاق های خوابگاه می نشینند
[ترجمه ترگمان]سال اولی ها در خوابگاه اول نشسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. CDib designed to deal with Dib specially . Realize GDI of operation in Dib directly.
[ترجمه گوگل]CDib برای مقابله با Dib به طور خاص طراحی شده است GDI عملیات در Dib را مستقیماً درک کنید
[ترجمه ترگمان]CDib به گونه ای طراحی شده بود که به طور ویژه با دیب سرو کار داشته باشد درک مستقیم عمل را به طور مستقیم درک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. DIB in the function used to mirror image.
[ترجمه گوگل]DIB در عملکرد مورد استفاده برای انعکاس تصویر
[ترجمه ترگمان]DIB در تابعی که در تصویر آینه ای استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Does your husband like your tits only, DIB, or can he get a hard-on for every tits-wearing woman who goes by?
[ترجمه گوگل]آیا شوهر شما فقط سینه های شما را دوست دارد، DIB، یا می تواند برای هر زن جوانی که می گذرد، او را سخت بگیرد؟
[ترجمه ترگمان]شوهر تو فقط ممه هات رو دوست داره، نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Key technology and method to display serial processed DIB image is presented.
[ترجمه گوگل]فناوری کلیدی و روش نمایش تصویر DIB پردازش شده سریال ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]فن آوری و روش کلیدی برای نمایش تصویر DIB پردازش شده کامپیوتری ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bitmap header file for DIB source code integrity, and can be used directly.
[ترجمه گوگل]فایل هدر بیت مپ برای یکپارچگی کد منبع DIB، و می تواند به طور مستقیم استفاده شود
[ترجمه ترگمان]پرونده سرصفحه Bitmap برای تمامیت کد منبع DIB، و می تواند به طور مستقیم مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Firstly, it describes methods of DDB and DIB bitmap displaying.
[ترجمه گوگل]در ابتدا، روش های نمایش بیت مپ DDB و DIB را شرح می دهد
[ترجمه ترگمان]ابتدا، روش های of و DIB های Bitmap را توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Secondly, the paper introduces the basis ofprogram and DIB visiting functions, and defines my DIB class.
[ترجمه گوگل]در مرحله دوم، این مقاله اساس توابع بازدید از برنامه و DIB را معرفی می کند و کلاس DIB من را تعریف می کند
[ترجمه ترگمان]دوم، این مقاله اساس توابع visiting و DIB را معرفی می کند و طبقه DIB را تعریف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some basic concepts of Device Dependent Bitmap ( DDB ) and Device Independent Bitmap ( DIB ) are introduced.
[ترجمه گوگل]برخی از مفاهیم اولیه Bitmap وابسته به دستگاه (DDB) و Bitmap مستقل از دستگاه (DIB) معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]برخی مفاهیم اولیه از نقشه بیتی مستقل از دستگاه (DDB)و نقشه بیتی مستقل از دستگاه معرفی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. III, p. 18 A much more famous expression of non-voluntarism appears in the "Prolegomena" to the DIB.
[ترجمه گوگل]III، ص 18 بیان بسیار معروف تری از عدم اراده گرایی در "Prolegomena" به DIB ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]سوم، p ۱۸ یک بیان بسیار معروف از غیر داوطلبانه در مقدمه \"مقدمه\" به the ظاهر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Finally, the dissertation develops the storage and print function of VI by using DIB bitmap mode.
[ترجمه گوگل]در نهایت، پایان نامه عملکرد ذخیره سازی و چاپ VI را با استفاده از حالت بیت مپ DIB توسعه می دهد
[ترجمه ترگمان]در نهایت، این رساله، با استفاده از روش نقشه بیتی DIB، محل ذخیره و چاپ ششم را توسعه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تیله بازی (اسم)
dib, marble

تیله (اسم)
dib, marble, taw

ریگ بازی (اسم)
dib

طاس تخته نرد (اسم)
dib, dibs, dice

طاس (اسم)
die, dib, bowl, porringer

استحمام کردن (فعل)
bathe, dib

انگلیسی به انگلیسی

• dip; fish by causing the bait to bob slightly on the water

پیشنهاد کاربران

بپرس