diatribe

/ˈdaɪəˌtraɪb//ˈdaɪətraɪb/

معنی: زخم زبان، سخن سخت، انتقاد تلخ
معانی دیگر: انتقاد تلخ و ناسزاآمیز، شکندگری

جمله های نمونه

1. The book is a diatribe against the academic left.
[ترجمه گوگل]این کتاب یک دیالوگ علیه چپ دانشگاهی است
[ترجمه ترگمان]کتاب یک حمله شدید به سمت چپ آکادمیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He launched a bitter diatribe against the younger generation.
[ترجمه گوگل]او سخنان تلخی را علیه نسل جوان به راه انداخت
[ترجمه ترگمان]انتقاد شدید خود را نسبت به نسل جوان آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He launched into a long diatribe; She plunged into a dangerous adventure.
[ترجمه مهرداد] او وارد یک پروسه انتقادی طولانی شد؛ او درون یک ماجراجویی خطرناک شد
|
[ترجمه گوگل]او شروع به گفتار طولانی کرد او وارد یک ماجراجویی خطرناک شد
[ترجمه ترگمان]او به یک ماجرای خطرناک دچار شد؛ او در یک ماجرای خطرناک غرق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He launched into a long diatribe against the government's policies.
[ترجمه گوگل]او به شدت علیه سیاست های دولت سخن گفت
[ترجمه ترگمان]او حمله شدید شدید علیه سیاست های دولت را آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They substitute character attack and personal diatribe for principled debate and discussion of the issues.
[ترجمه گوگل]آنها حمله به شخصیت و دیالوگ شخصی را جایگزین بحث اصولی و بحث در مورد موضوعات می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها حمله شخصیت ها و انتقادهای شدید شخصی را برای بحث های اصولی و بحث در مورد موضوعات جایگزین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Draper's history was a diatribe against the Roman Catholic Church.
[ترجمه گوگل]تاریخ دریپر یک ایراد بر ضد کلیسای کاتولیک روم بود
[ترجمه ترگمان]تاریخ زیر Draper یک حمله شدید علیه کلیسای کاتولیک رومی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They rounded off with a scabby diatribe against the black choir in the Seventh Day Adventist Church whose voices lit the evenings.
[ترجمه گوگل]آن‌ها در مقابل گروه کر سیاه‌پوست در کلیسای ادونتیست‌های روز هفتم که صدایشان شب‌ها را روشن می‌کرد، گرد هم آمدند
[ترجمه ترگمان]آن ها با خشم شدیدی علیه گروه کر سیاه در کلیسای ادونتیست روز هفتم گرد آمدند که صدای آن ها عصرها را روشن می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Christopher then embarked on a diatribe about the difficulties of an expeditionary force in hiatus.
[ترجمه گوگل]کریستوفر سپس در مورد مشکلات یک نیروی اعزامی در وقفه شروع به گفتگو کرد
[ترجمه ترگمان]پس از آن، کریستوفر در مورد مشکلات یک نیروی اعزامی به نیروهای اعزامی اقدام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He launched into a long diatribe.
[ترجمه گوگل]او وارد یک دیاتبیب طولانی شد
[ترجمه ترگمان]یک حمله شدید شدید را شروع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Merton has a previously undreamed of knack of the one-minute, long-winded trainspotter diatribe.
[ترجمه گوگل]مرتون استعدادی دارد که قبلاً رویا نرفته بود، در مورد یک دقیقه و درازمدت دیاترابی قطار رصدکننده
[ترجمه ترگمان]مرتون یک undreamed از knack یک دقیقه، از جمله diatribe و long دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If those knees could tell a story it would probably be an angry diatribe against the paparazzi.
[ترجمه گوگل]اگر آن زانوها می توانستند داستانی را تعریف کنند، احتمالاً یک توهین عصبانی علیه پاپاراتزی ها بود
[ترجمه ترگمان]اگر آن زانوهای او می توانست داستانی را تعریف کند، این یک حمله شدید خشم نسبت به خبرنگاران بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. George III clapped John Wilkes in the Tower for his diatribe not for his documents.
[ترجمه گوگل]جورج سوم جان ویلکس را در برج به خاطر سخنانش کف زد نه برای اسنادش
[ترجمه ترگمان]جورج سوم جان ویلکس را به خاطر انتقاد از his در برج لندن تحت فشار قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A long angry or violent speech, usually of a censorious or denunciatory nature; a diatribe.
[ترجمه گوگل]یک سخنرانی طولانی خشمگین یا خشونت آمیز، معمولاً ماهیت سانسور یا تقبیح یک دیاتریب
[ترجمه ترگمان]یک سخن تند یا تند، معمولا از یک طبیعت سختگیر و denunciatory؛ یک انتقاد شدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زخم زبان (اسم)
nip, rebuke, brickbat, diatribe, rap

سخن سخت (اسم)
diatribe

انتقاد تلخ (اسم)
diatribe

انگلیسی به انگلیسی

• critical speech, tongue lashing, tirade, satirical criticism
a diatribe is an angry speech or article which is extremely critical of someone's ideas or activities.

پیشنهاد کاربران

شتم و نقد
مثال: The politician's speech turned into a diatribe against his opponents.
سخنرانی سیاستمدار به یک شتم و نقد علیه رقبایش تبدیل شد.
زخم زبان
هجمه ( زبانی )

� a diatribe against consumerism �
هجمه ای علیه مصرف گرایی
از نظر اینجانب در زبان عامیانه و خودمانی: بد و بیراه
to launch into a diatribe به معنی " شروع به بد و بیراه گفتن"
شدیدا به باد انتقاد گرفتن
- نوشته یا کلام انتقادی بسیار تند و
شدیدالحن
- دانناخ! ( ترکی )
• Some of them happen to relapse into a diatribe a whining or blaming others
حمله لفظی شدید و تلخ
سخن گزنده، حرف دردآلود، کلام زهرآگین

بپرس