diathesis

/daɪˈæθɪsɪs//daɪˈæθɪsɪs/

معنی: تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی
معانی دیگر: (پزشکی - استعداد مزاجی برای قبول مرض) بیماری پذیری، زمینه ی مزاجی، طب تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی، عادت

جمله های نمونه

1. Objective: To probe into the diathesis of nursing teaching in the army hospital.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی دیاتز تدریس پرستاری در بیمارستان ارتش
[ترجمه ترگمان]هدف: کاوش در diathesis آموزش پرستاری در بیمارستان ارتش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Organizational diathesis and core compete force root in learning.
[ترجمه گوگل]دیاتیز سازمانی و هسته اصلی، ریشه نیروی رقابتی در یادگیری است
[ترجمه ترگمان]diathesis سازمانی و هسته اصلی رقابت، ریشه در یادگیری دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. High diathesis Employees ensure the high quality products.
[ترجمه گوگل]کارکنان دیاتز بالا از محصولات با کیفیت بالا اطمینان حاصل می کنند
[ترجمه ترگمان]کارمندان عالی رتبه، محصولات با کیفیت بالا را تضمین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. So the personnel diathesis, maintenance equipment, maintenance strategy, maintenance plan and maintenance fare involved in maintenance activity is austerely challenged.
[ترجمه گوگل]بنابراین دیاتز پرسنل، تجهیزات نگهداری، استراتژی تعمیر و نگهداری، برنامه تعمیر و نگهداری و کرایه تعمیر و نگهداری درگیر در فعالیت های تعمیر و نگهداری به شدت به چالش کشیده می شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین پرسنل diathesis، تجهیزات نگهداری، استراتژی نگهداری، برنامه نگهداری و برنامه نگهداری و نگهداری که در فعالیت های نگهداری و نگهداری دست دارند سخت به چالش کشیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Results:To strengthen the professional staff's diathesis and work capacity can enhance the quality of nursing, and retain talent nursing staff for department.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: تقویت دیاتز و ظرفیت کاری کارکنان حرفه‌ای می‌تواند کیفیت پرستاری را افزایش داده و کارکنان پرستاری مستعد را برای بخش حفظ کند
[ترجمه ترگمان]نتایج: برای تقویت مهارت های پرسنل حرفه ای و توانایی کار، می تواند کیفیت پرستاری را افزایش داده و کارمندان پرستاری استعداد را برای دپارتمان حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I emphasize particularly on implementing psychology diathesis education in course teaching, experiment teaching, activities after school and so on, and particularize successful teaching cases.
[ترجمه گوگل]من به ویژه بر اجرای آموزش دیاتز روانشناسی در تدریس دروس، تدریس تجربی، فعالیت های بعد از مدرسه و غیره تاکید می کنم و موارد آموزشی موفق را به طور خاص مشخص می کنم
[ترجمه ترگمان]من به طور خاص بر اجرای روان شناسی تربیتی در آموزش، تدریس، تدریس، فعالیت های بعد از مدرسه و غیره تاکید می کنم، و در موارد آموزشی موفق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Diathesis: honest and faithful, square ness on work, innovative and see the company benefit as important.
[ترجمه گوگل]دیاتزی: صادق و وفادار، صلاحیت در کار، نوآورانه و مهم دیدن منافع شرکت
[ترجمه ترگمان]Diathesis: صادق و وفادار، square در زمینه کار، نوآوری و دیدن شرکت به عنوان یک عامل مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Providing training for employee and advancing the diathesis of personnel.
[ترجمه گوگل]ارائه آموزش برای کارکنان و پیشبرد دیاتز پرسنل
[ترجمه ترگمان]فراهم آوردن آموزش برای کارکنان و پیشبرد مهارت پرسنل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Meanwhile, the entrepreneur should improve their diathesis and train themselves to become exactly mature.
[ترجمه گوگل]در همین حال، کارآفرین باید دیاتز خود را بهبود بخشد و خود را طوری آموزش دهد که دقیقاً بالغ شود
[ترجمه ترگمان]در همین حال، کارآفرین باید diathesis خود را بهبود بخشد و خودشان را آموزش دهند تا کاملا بالغ شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They must have physiological quality and high psychological diathesis.
[ترجمه گوگل]آنها باید کیفیت فیزیولوژیکی و دیاتز روانی بالایی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]آن ها باید دارای کیفیت فیزیولوژیکی و اختلالات روانی بالا باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Confidence is the essential diathesis for success and the greatest motivity of life.
[ترجمه گوگل]اعتماد به نفس عامل اصلی موفقیت و بزرگترین انگیزه زندگی است
[ترجمه ترگمان]اعتماد، diathesis اساسی برای موفقیت و بزرگ ترین عامل تعیین کننده زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The core of the diathesis education is training the student' s innovational ability, which is an undoubting fact, whereas making the composition is a creative activity.
[ترجمه گوگل]هسته اصلی آموزش دیاتز آموزش توانایی نوآوری دانش آموز است که یک واقعیت غیرقابل شک است، در حالی که ساخت ترکیب یک فعالیت خلاقانه است
[ترجمه ترگمان]هسته تحصیل diathesis، توانایی innovational دانش آموزان را آموزش می دهد، که یک واقعیت undoubting است، در حالی که ساخت این ترکیب یک فعالیت خلاقانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The article expatiated on mathematics diathesis education from four aspects:grasping thoughtway, bring up creative ideation, combining theory with practice and grasping modern education technology.
[ترجمه گوگل]این مقاله در مورد آموزش دیاتیز ریاضیات از چهار جنبه توضیح داده است: درک تفکر، پرورش ایده خلاق، ترکیب نظریه با عمل و درک تکنولوژی آموزشی مدرن
[ترجمه ترگمان]مقاله ای که در زمینه ریاضی و آموزش از چهار جنبه به تفصیل شرح داده شد: درک thoughtway، ایجاد ideation خلاق، ترکیب تئوری با عمل و گرفتن فن آوری آموزش مدرن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Therefore improving the judicial diathesis of law-man is an approach of consequence, also to the modernization of justice.
[ترجمه گوگل]از این رو، بهبود دیاتز قضایی حقوق-انسان، رویکردی پیامد، همچنین نوسازی عدالت است
[ترجمه ترگمان]بنابراین بهبود وضعیت قضایی مرد یک رویکرد مهم است، همچنین برای مدرن کردن عدالت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The diathesis and ability of a successful project manager are also discussed.
[ترجمه گوگل]دیاتیز و توانایی یک مدیر پروژه موفق نیز مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]The و توانایی یک مدیر پروژه موفق نیز مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی (اسم)
diathesis

انگلیسی به انگلیسی

• (medicine) tendency or predisposition to a certain disease

پیشنهاد کاربران

بیماری پذیری
( در پزشکی ) تمایل و مستعد بودن به اختلال یا بیماری
خاصی

diathesis - stress hypothesis
فرضیه دیاتز – استرس:
مفهومی کلی مبنی بر اینکه بسیاری از الگوهای رفتاری حاصل آسیب پذیری ارثی همراه با محیط استرس آمیز و فقدان مهارت های کنار آمدن با استرس است
http://barsadic. com/W?eid=197330
بیمارپذیری ارثی: آسیب پذیری یا آمادگی جسمانی برای اختلالی خاص ، بیمارپذیری: در مدل بیماری پذیری - استرس آسیب روانی ، به آسیب پذیری ( ژنتیکی یا روانی ) فرد در برابر یک اختلال خاص گفته می شود ، تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی ، عادت ، تشخیص ، بیماری پذیری ارثی ، ( طب ) تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی

بپرس