diathermy

/ˈdaɪəˌθərmi//ˈdaɪəˌθərmi/

معنی: معالجه بوسیله حرارت
معانی دیگر: (پزشکی) گرمادرمانی (ایجاد گرما در زیر پوست از طرق مختلف مثلا با برق)

جمله های نمونه

1. I performed 39 procedures without diathermy, and contamination occurred in four.
[ترجمه گوگل]من 39 عمل را بدون دیاترمی انجام دادم و در چهار مورد آلودگی اتفاق افتاد
[ترجمه ترگمان]من ۳۹ فرآیند را بدون diathermy انجام دادم، و آلودگی در چهار مورد رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Pain; Soft tissue; Diathermy; Silver needle; Treatment outcome.
[ترجمه گوگل]درد؛ بافت نرم؛ دیاترمی؛ سوزن نقره ای؛ نتیجه درمان
[ترجمه ترگمان]درد، بافت نرم؛ سوزن ریز؛ پیامد درمانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Objective To assess the efficacy of silver-needle diathermy for cervical syndrome (CS) so as to find an effective therapy for this condition.
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی کارایی دیاترمی سوزن نقره ای برای سندرم گردن رحم (CS) به منظور یافتن یک درمان موثر برای این بیماری
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی اثربخشی of سوزنی نقره برای سندرم گردنی (CS)به طوری که یک روش درمانی موثر برای این شرایط پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Cryopeaxy, diathermy and repeat operation can render the formation of the PVR.
[ترجمه گوگل]کرایوپاکسی، دیاترمی و عملیات تکراری می‌توانند باعث تشکیل PVR شوند
[ترجمه ترگمان]عملیات تکرار شونده، تکرار شونده و تکرار می تواند شکل گیری of را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Result The effectual rate with diathermy of ultra intermediate frequency is 8%.
[ترجمه گوگل]نتیجه میزان تأثیر با دیاترمی فرکانس فوق متوسط ​​8 درصد است
[ترجمه ترگمان]نتیجه نرخ موثر با diathermy از فرکانس فوق میانی برابر با ۸ % است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Medium frequency transformer quenching is used for workpiece diathermy, quenching, annealing, brazing, etc.
[ترجمه گوگل]کوئنچ ترانسفورماتور فرکانس متوسط ​​برای دیاترمی قطعه کار، کوئنچ، آنیل، لحیم کاری و غیره استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]جداسازی transformer فرکانس متوسط برای کار diathermy، quenching، تابکاری، brazing و غیره استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ultrasound diathermy and laser irradiation were used to help improve masticatory movement.
[ترجمه گوگل]دیاترمی اولتراسوند و تابش لیزر برای کمک به بهبود حرکت جویدن استفاده شد
[ترجمه ترگمان]امواج فراصوت و تابش لیزری برای کمک به بهبود حرکت masticatory به کار می رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Diathermy equipment is ordinarily made up of lF power supply, thermoelectric capacitors, inductive furnace body, starting or electric material-moving device and etc.
[ترجمه گوگل]تجهیزات دیاترمی معمولاً از منبع تغذیه lF، خازن های ترموالکتریک، بدنه کوره القایی، دستگاه راه اندازی یا حرکت دهنده مواد الکتریکی و غیره تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]تجهیزات Diathermy معمولا از تامین برق lF، خازن thermoelectric، بدنه کوره القایی، راه اندازی یا دستگاه های الکتریکی - متحرک و غیره ساخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Cervical spondylosis; Diathermy; Silver needle; Treatment outcome.
[ترجمه گوگل]اسپوندیلوز گردن؛ دیاترمی؛ سوزن نقره ای؛ نتیجه درمان
[ترجمه ترگمان]\"spondylosis Cervical\"، \"Diathermy\"، \"سوزن نقره ای\"، نتیجه درمان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Silverneedle diathermy is a relatively ideal therapy for patients with pain of extraspinal soft tissue.
[ترجمه گوگل]دیاترمی سیلورنیدل یک درمان نسبتا ایده آل برای بیماران مبتلا به درد بافت نرم خارج نخاعی است
[ترجمه ترگمان]Silverneedle diathermy یک روش درمانی نسبتا ایده آل برای بیماران مبتلا به درد بافت نرم extraspinal است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Diathermy may be proscribed for arthritis, bursitis, and other conditions requiring heat treatment.
[ترجمه گوگل]دیاترمی ممکن است برای آرتریت، بورسیت و سایر شرایطی که نیاز به درمان حرارتی دارند، منع شود
[ترجمه ترگمان]Diathermy ممکن است برای آرتروز، bursitis و شرایط دیگر که نیاز به درمان گرما دارند، ممنوع شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. During the operation the skin needs to be protected against diathermy burns.
[ترجمه گوگل]در طول عمل، پوست باید در برابر سوختگی دیاترمی محافظت شود
[ترجمه ترگمان]در طی این عملیات، پوست باید در برابر سوختگی diathermy محافظت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective To investigate the therapeutic effect of ultrashort wave diathermy on neuropathic pain through a experimental model simulating lumbar disc herniation in rabbit.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر درمانی دیاترمی موج اولتراکوتاه بر درد نوروپاتیک از طریق مدل تجربی شبیه‌سازی فتق دیسک کمر در خرگوش
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق تاثیر درمانی of موج بر روی درد neuropathic از طریق مدل تجربی شبیه سازی دیسک کمری در خرگوش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective To evaluate the therapeutic effect of traction plus microwave diathermy on patient with lumbar intervertebral disc herniation and compare that treated with traction alone.
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی اثر درمانی دیاترمی تراکشن به علاوه مایکروویو بر روی بیمار مبتلا به فتق دیسک بین مهره‌ای کمر و مقایسه آنهایی که تنها با کشش درمان شده‌اند
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی اثر درمانی به علاوه diathermy مایکروویو بر روی بیمار با دیسک intervertebral کمری و مقایسه آن با کشش تنها با اصطکاک مقایسه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

معالجه بوسیله حرارت (اسم)
diathermy

تخصصی

[برق و الکترونیک] گرما درمانی کاربرد انرژی « آر اف» در مسائل درمانی و تولید گرما در بخشهایی از بدن.
[بهداشت] گرمادرمانی

انگلیسی به انگلیسی

• treatment of diseased tissue using heat

پیشنهاد کاربران

گرمادرمانی: ( اسم ) استفاده از جریان الکتریکی با فرکانس بالا برای تولید گرما در بافت بدن.

بپرس