diastole

/daˈjæstəˌli//daˈjæstəˌli/

(کالبدشناسی - قلب) فراخیدگی، دیاستول (انبساط قلب که پس از انقباض یا تنجیدگی آن: systole صورت می گیرد)، فراخش (در مقابل: تنجش)، واترنج

جمله های نمونه

1. During diastole, the atria and ventricles of your heart relax and begin to fill with blood.
[ترجمه گوگل]در طول دیاستول، دهلیزها و بطن های قلب شما شل می شوند و شروع به پر شدن از خون می کنند
[ترجمه ترگمان]در طول انقباض، آتریا و بطن ها منقبض می شوند و خون را پر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Each heartbeat has two basic parts: diastole and atrial and ventricular systole.
[ترجمه گوگل]هر ضربان قلب دارای دو بخش اساسی است: دیاستول و سیستول دهلیزی و بطنی
[ترجمه ترگمان]هر تپش قلب دارای دو بخش اصلی است: انقباض و دهلیزی و دهلیزی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. During diastole, the atria and ventricles of your heart relax and to with blood.
[ترجمه گوگل]در طول دیاستول، دهلیزها و بطن‌های قلب شما شل می‌شوند و با خون همراه می‌شوند
[ترجمه ترگمان]در طول انقباض، آتریا و بطن ها از قلب شما آرام و منقبض می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The length in the diastole was bigger than that in the systole.
[ترجمه گوگل]طول دیاستول بزرگتر از سیستول بود
[ترجمه ترگمان]طول in بزرگ تر از انبساط در systole بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Regurgitant murmurs are generally early diastolic whereas ventricular filling murmurs occur in mid and late diastole.
[ترجمه گوگل]سوفل نارسایی معمولاً دیاستولیک اولیه است در حالی که سوفل پر شدن بطن در دیاستول اواسط و اواخر رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]زمزمه های Regurgitant معمولا diastolic هستند، در حالی که murmurs پر شده در وسط و اواخر انقباض رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Because the heart undertakes having the systole of rhythm and diastole activity ceaselessly, haemal ability keeps flowing in the circulatory system of closedown.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که قلب بی وقفه سیستول ریتم و فعالیت دیاستول را انجام می دهد، توانایی خونی در سیستم گردش خون در حال بسته شدن جریان دارد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که قلب متعهد می شود که the rhythm و انقباض فعالیت diastole را داشته باشد، توانایی haemal در سیستم گردش خون of جریان می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Arterial compliance was calculated as the integrated area starting at the well-defined nadir of the incisura of the dicrotic notch to the end of diastole of the radial artery pulse wave .
[ترجمه گوگل]انطباق شریانی به عنوان ناحیه یکپارچه محاسبه شد که از نادر کاملاً مشخص انسیزورای شکاف دیکروتیک تا انتهای دیاستول موج پالس شریان رادیال شروع می شود
[ترجمه ترگمان]انطباق Arterial به صورت یک ناحیه یکپارچه محاسبه شد که از پایین ترین حد انقباض نیمه تعریف شده of the تا انتهای انقباض موج شعاعی موج شعاعی آغاز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Impairment of LV function and synchrony existed only in diastole in HHD patients.
[ترجمه گوگل]اختلال در عملکرد LV و همزمانی تنها در دیاستول در بیماران HHD وجود داشت
[ترجمه ترگمان]Impairment از تابع LV و synchrony تنها در انقباض در بیماران HHD وجود داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Intensity of radio signal also had this variation between in diastole and in systole.
[ترجمه گوگل]شدت سیگنال رادیویی نیز این تغییر را بین دیاستول و سیستول داشت
[ترجمه ترگمان]همچنین شدت سیگنال رادیویی، این تغییر را در diastole و در systole نیز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And contract cardiac every time, increase the time that corresponding diastole place experiences, call a cardiac cycle.
[ترجمه گوگل]و هر بار قلب را منقبض کنید، زمانی را که محل دیاستول مربوطه تجربه می کند افزایش دهید، سیکل قلبی نامید
[ترجمه ترگمان]و هر بار قلب منقبض می شود، زمان را افزایش می دهد، انقباض مربوط به کار، یک سیکل قلبی نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The heart beating model is described as cusp catastrophe with end node of systole and diastole.
[ترجمه گوگل]مدل ضربان قلب به عنوان فاجعه کاسپ با گره انتهایی سیستول و دیاستول توصیف می شود
[ترجمه ترگمان]مدل شکست قلب به عنوان نقطه عطف با گره پایان of و انقباض توصیف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the interval training group their myomere were shortened, showing an incomplete diastole. Training effects were not good enough.
[ترجمه گوگل]در گروه تمرین تناوبی، میومر آنها کوتاه شد و دیاستول ناقص را نشان داد اثرات تمرینی به اندازه کافی خوب نبود
[ترجمه ترگمان]در گروه آموزشی فواصل، myomere کوتاه شده بودند و انقباض ناقص انقباض شده را نشان می دادند اثرات آموزش به اندازه کافی خوب نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[بهداشت] دوره انبساط عضله قلب

انگلیسی به انگلیسی

• time between two contractions of the heart, time when the heart expands and fills with blood

پیشنهاد کاربران

diastole ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: انبساط قلب
تعریف: منبسط شدن یا دورۀ انبساط قلب، به ویژه انبساط بطن ها ی آن
استراحت قلب

بپرس