diarist

/ˈdaɪərɪst//ˈdaɪərɪst/

معنی: وقایع نگار، روزنامه نگار، نویسندهء دفتر خاطرات روزانه
معانی دیگر: خاطرات نویس، یادبود نویس

جمله های نمونه

1. Anne Frank was a famous diarist of the Second World War.
[ترجمه گوگل]آن فرانک یکی از روزنامه نگاران مشهور جنگ جهانی دوم بود
[ترجمه ترگمان]آن فرانک یکی از diarist مشهور جنگ جهانی دوم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Some have later called this traveler and diarist a saint, and saints are not necessarily representative of their sets.
[ترجمه گوگل]برخی بعداً این مسافر و خاطرات نویس را قدیس نامیده اند و قدیسان لزوماً نماینده مجموعه آنها نیستند
[ترجمه ترگمان]برخی از آن ها بعدا این مسافر را به نام یک قدیس خواندند و قدیسان لزوما نماینده مجموعه های خود نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was also a meticulous parliamentary diarist, providing the fullest known account of debates in 162 162 and 162
[ترجمه گوگل]او همچنین یک روزنامه نگار دقیق پارلمانی بود و کامل ترین گزارش شناخته شده مناظرات را در سال های 162 162 و 162 ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]او همچنین یک diarist پارلمانی دقیق بود که در ۱۶۲ و ۱۶۲ در مورد بحث های مربوط به ۱۶۲ و ۱۶۲ قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The diarist thought he heard a feeble moan from the other side.
[ترجمه گوگل]روزنامه نگار فکر کرد که ناله ضعیفی از طرف دیگر شنیده است
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر صدای ناله ضعیفی شنیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Nor should we forget our latter-day Darwin: the diarist, novelist or would-be intellectual sitting at home with his word-processor.
[ترجمه گوگل]همچنین نباید داروین آخرالزمان را فراموش کنیم: روزنامه نگار، رمان نویس یا روشنفکر بالقوه که با واژه پرداز خود در خانه نشسته است
[ترجمه ترگمان]همچنین نباید داروین را فراموش کنیم: the، رمان نویس یا روشنفکر، در خانه با پردازشگرهای کلمه خود نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Meeting Diarist project is probably the dream of anyone who's every had to record the minutes of a meeting.
[ترجمه گوگل]پروژه Meeting Diarist احتمالا رویای هر کسی است که مجبور است صورتجلسه یک جلسه را ضبط کند
[ترجمه ترگمان]پروژه diarist احتمالا رویای هر کسی است که هر کسی باید صورت جلسه جلسه را ثبت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Marbury became our first high school diarist, and AI landed on the cover as a Georgetown sophomore.
[ترجمه گوگل]ماربری اولین دفتر خاطرات دبیرستان ما شد و هوش مصنوعی به عنوان دانشجوی دوم جورج تاون روی جلد قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]Marbury اولین دبیرستان ما شد و انصارالاسلام در سال دوم به عنوان دانشجوی سال دوم جرج تاون به زمین نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Samuel Pepys, the famous 17th century diarist.
[ترجمه گوگل]ساموئل پپیس، روزنامه نگار معروف قرن هفدهم
[ترجمه ترگمان]سامویل Pepys معروف به قرن هفدهم معروف diarist
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He also was a faithful diarist. Since August his entries have been published as a blog (orwell diaries. wordpress. com) on the same date they were written 70 years ago.
[ترجمه گوگل]او همچنین یک روزنامه نگار وفادار بود از ماه اوت نوشته‌های او به‌عنوان یک وبلاگ (روزنوشت‌های orwell wordpress com) در همان تاریخی که 70 سال پیش نوشته شده بود منتشر می‌شود
[ترجمه ترگمان]او همچنین a وفادار بود از ماه اوت ورودی های او به عنوان یک وبلاگ (orwell diaries)منتشر شده اند wordpress com)در همان زمان که ۷۰ سال پیش نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Your diarist settles down for a long session on the laptop.
[ترجمه گوگل]دفتر خاطرات شما برای یک جلسه طولانی روی لپ تاپ قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان] diarist برای یه جلسه طولانی روی لپ تاپ حل میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To Baddiel it was solipsistic and showed the limits of a diarist.
[ترجمه گوگل]از نظر بدیل، سولیپسی بود و محدودیت های یک روزنوشت را نشان می داد
[ترجمه ترگمان]برای Baddiel آن، solipsistic بود و حدود یک diarist را نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Article on 19 th century - Macau as described in the diary of American diarist Harriett Low.
[ترجمه گوگل]مقاله در قرن 19 - ماکائو همانطور که در دفتر خاطرات هریت لو، روزنامه نگار آمریکایی توضیح داده شده است
[ترجمه ترگمان]ماده در قرن ۱۹ - ماکایو همانطور که در دفتر خاطرات diarist Harriett آمریکایی شرح داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The earliest dated domestic examples were made of oak in 1666 for the diarist Samuel Pepys.
[ترجمه گوگل]اولین نمونه‌های داخلی تاریخ‌دار از بلوط در سال 1666 برای ساموئل پپیس، روزنامه نگار ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]قدیمی ترین نمونه های خانوادگی از جنس بلوط در سال ۱۶۶۶ برای diarist سمیوئل پیپس ساخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As secretary to his father in Europe, he became an accomplished linguist and assiduous diarist.
[ترجمه گوگل]او به عنوان منشی پدرش در اروپا، زبان‌شناس ماهر و روزنامه‌نگاری سخت‌گیر شد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان منشی پدر خود در اروپا یک زبان شناس ماهر و diarist پشت کار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وقایع نگار (اسم)
annalist, diarist

روزنامه نگار (اسم)
diarist, journalist, newspaperman, publicist

نویسندهء دفتر خاطرات روزانه (اسم)
diarist

انگلیسی به انگلیسی

• person who writes in a diary
a diarist is a person who records things in a diary which is later published.

پیشنهاد کاربران

بپرس