diaphoretic

/ˌdaɪəfəˈretɪk//ˌdaɪəfəʊˈretɪk/

معنی: خویاور، عرقاور، خوی اور، معرق
معانی دیگر: (دارو سازی) داروی عرق آور، طب خوی اور

جمله های نمونه

1. Anti - drying, to wrinkles, promote diaphoretic to prevent obstruction skin, and assist detoxification.
[ترجمه گوگل]ضد خشکی، چین و چروک، تقویت معرق برای جلوگیری از انسداد پوست و کمک به سم زدایی
[ترجمه ترگمان]مقابله با خشک شدن، ایجاد چین و چروک، ترویج diaphoretic برای جلوگیری از آسیب پوست، و کمک به سم زدایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Conclusion The diaphoretic method should be used to process Magnolia officinalis if volatile oils are used to be the detection targets.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری در صورتی که از روغن‌های فرار به عنوان اهداف تشخیص استفاده می‌شود، باید از روش دیافورتیک برای پردازش ماگنولیا آفیسینالیس استفاده شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری روش diaphoretic باید برای پردازش ماگنولیا مورد استفاده قرار گیرد اگر روغن های فرار به عنوان هدف شناسایی استفاده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. OBJECTIVE:To study the diaphoretic mechanisms of Mahuangtang and its relationship with M receptor.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه مکانیسم های دیافورتیک ماهوانگ تانگ و ارتباط آن با گیرنده M
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE: برای بررسی مکانیسم diaphoretic of و رابطه اش با گیرنده M
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Results: MHT can accelerate the diaphoretic function both on axillary and plantar sweat gland in rats, incidence of vacuole of axillary sweat gland is higher than that of plantar sweat gland.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: MHT می‌تواند عملکرد معرق را هم در غده عرق زیر بغل و هم در غده عرق کف پا در موش‌های صحرایی تسریع کند، بروز واکوئل غده عرق زیر بغل بیشتر از غده عرق کف پا است
[ترجمه ترگمان]نتایج: MHT می تواند عملکرد diaphoretic را هر دو در غده تعریق کف پا و یا غده تعریق کف پا افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective To study the influence of diaphoretic process on volatile oils of Magnolia officinalis from Daoxian in Hunan and provide reference for its quality control system.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه تاثیر فرآیند دیافورتیک بر روی روغن‌های فرار Magnolia officinalis از Daoxian در هونان و ارائه مرجع برای سیستم کنترل کیفیت آن
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه تاثیر فرآیند diaphoretic بر روی روغن های فرار of officinalis از Daoxian در هونان، و ارائه مرجعی برای سیستم کنترل کیفیت آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Dried leaves and flowering tops are used medicinally as a stimulant, tonic, carminative, diaphoretic, and for infantile colic.
[ترجمه گوگل]برگهای خشک شده و سرهای گلدار به عنوان محرک، مقوی، ضد عفونی کننده، معرق و برای قولنج نوزادان مورد استفاده دارویی قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]برگ های خشک و تارک flowering به عنوان یک محرک، نیروبخش، carminative، diaphoretic، و برای قولنج کلیوی استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After the medicinal plants are classified into 10 groups such as antipyretics or diaphoretic, the medicinal function of each group is expounded.
[ترجمه گوگل]پس از دسته بندی گیاهان دارویی به 10 گروه مانند تب بر یا معرق، عملکرد دارویی هر گروه توضیح داده می شود
[ترجمه ترگمان]بعد از این که گیاهان دارویی به ۱۰ گروه مانند antipyretics یا diaphoretic طبقه بندی می شوند، عملکرد دارویی هر گروه ارائه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خویاور (اسم)
diaphoretic

عرق اور (اسم)
diaphoretic

خوی اور (اسم)
sweater, diaphoretic

معرق (صفت)
sudatory, diaphoretic, sudorific, sudoriferous

انگلیسی به انگلیسی

• substance which increases perspiration
increasing perspiration

پیشنهاد کاربران

✅ توضیح و تفسیر مثال انگلیسی: producing respiration
[پزشکی] ایجاد کننده ی تعریق

بپرس