diaphoresis


عرق (بدن)، تن خیسه، ترتنی، عرق ریزی زیاد، عرق زیاد، خوی بسیار

جمله های نمونه

1. Don't diaphoresis the petty affairs and don't pet the bathed affairs.
[ترجمه گوگل]امور ریزه را نازک نکنید و امور غسل شده را نوازش نکنید
[ترجمه ترگمان]کاره ای کوچک را انجام نده و کاره ای حمام را انجام نده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Diaphoresis is the first method in Shanghan Lun to eliminate pathogen, so in the clinic you should know how to use it and most important in what case you should not .
[ترجمه گوگل]دیافورز اولین روش در شانگان لون برای از بین بردن پاتوژن است، بنابراین در کلینیک باید بدانید که چگونه از آن استفاده کنید و مهمتر از همه در چه مواردی نباید از آن استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]diaphoresis اولین روش در Shanghan Lun برای از بین بردن پاتوژن ها است، بنابراین در کلینیک باید بدانید چگونه از آن استفاده کنید و در چه موردی نباید از آن استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In my thesis, I connect and contrast tow therapeutic methods in"Treatise on Febrile Disease", inducing diaphoresis and inducing diuresis, and then draw readers'attention to the concept of balance.
[ترجمه گوگل]من در پایان نامه خود، دو روش درمانی را در «رساله بیماری تب»، القای دیافورز و القای دیورز، به هم متصل کرده و در مقابل آن قرار می دهم و سپس توجه خوانندگان را به مفهوم تعادل جلب می کنم
[ترجمه ترگمان]در رساله من، من دو روش درمانی را در \"رساله در مورد بیماری Febrile\" به کار می برم، diaphoresis را تحریک کرده و diuresis را تحریک می کنم، و سپس توجه خوانندگان را به مفهوم تعادل جلب می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I was overwhelmed with excitement, and became acutely aware of my own tachycardia and diaphoresis.
[ترجمه گوگل]من غرق در هیجان بودم و به شدت از تاکی کاردی و دیافورز خودم آگاه شدم
[ترجمه ترگمان]از شدت هیجان دچار هیجان شدم و به شدت از افزایش ضربان قلب و diaphoresis خود آگاه شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pheochromocytomas usually present with hypertension and the symptom triad of headaches, diaphoresis and palpitations.
[ترجمه گوگل]فئوکروموسیتوم ها معمولاً با فشار خون بالا و علائم سه گانه سردرد، دیافورز و تپش قلب ظاهر می شوند
[ترجمه ترگمان]Pheochromocytomas معمولا با فشار خون بالا و علایم triad سردرد، diaphoresis و تپش قلب وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His wife found him, summoned Emergency Medical Services, and reported that he had developed diaphoresis, dyspnea, and lightheadedness after a bowel movement.
[ترجمه گوگل]همسرش او را پیدا کرد، اورژانس را احضار کرد و گزارش داد که او پس از اجابت مزاج دچار اسهال، تنگی نفس و سبکی سر شده است
[ترجمه ترگمان]همسرش او را پیدا کرد، خدمات اورژانس پزشکی را احضار کرد و گزارش داد که او diaphoresis، dyspnea و lightheadedness را پس از حرکت روده بزرگ کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Approximately 2 months earlier, while walking to work, the patient had the sudden onset of dizziness and the sensation of falling to the left, associated with diaphoresis and palpitations.
[ترجمه گوگل]تقریباً 2 ماه قبل از آن، هنگام پیاده روی به محل کار، بیمار شروع ناگهانی سرگیجه و احساس افتادن به چپ داشت که با دیافورز و تپش قلب همراه بود
[ترجمه ترگمان]تقریبا ۲ ماه پیش، در حالی که در حال رفتن به محل کار بود، بیمار شروع ناگهانی سرگیجه و احساس سقوط به سمت چپ و همراه با تپش قلب و تپش قلب داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• perspiration (especially referring to excessive perspiration)

پیشنهاد کاربران

بپرس