diapause


(به ویژه نزد برخی حشرات و حلزون ها) میان آسایی (دوران کندی رشد که با کم کنشی و کم شدن سوخت و ساز همراه است)

جمله های نمونه

1. Detection of the diapause adolescent of Paragonimus in boar's organs, such as liver, was doen by using normal saline-releasing technique.
[ترجمه گوگل]تشخیص دیاپوز نوجوان پاراگونیموس در اندام‌های گراز مانند کبد با استفاده از تکنیک آزادسازی نرمال سالین انجام شد
[ترجمه ترگمان]تشخیص نوجوان diapause در اندام های گراز مانند کبد، با استفاده از تکنیک normal مرسوم، doen شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The critical photoperiods for inducing ACB larval diapause were different in the geographic populations.
[ترجمه گوگل]دوره های نوری حیاتی برای القای دیاپوز لارو ACB در جمعیت های جغرافیایی متفاوت بود
[ترجمه ترگمان]The بحرانی برای القای تکامل لاروی هیات کریکت، در جمعیت های جغرافیایی متفاوت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Photoperiod produces little influence on the diapause of housefly larvae.
[ترجمه گوگل]دوره نوری تأثیر کمی بر دیاپوز لارو مگس خانگی ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]Photoperiod تاثیر کمی بر روی diapause لارو housefly ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Artemia cyst is the diapause egg of the artmeia hopper, dwelling in the salt-water reservoirs.
[ترجمه گوگل]کیست آرتمیا تخمک دیاپوز قیف آرتمیا است که در مخازن آب نمک ساکن است
[ترجمه ترگمان]کیست artemia تخم diapause است که در مخازن آب نمکی ساکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The results show that:Morph-characteristics of diapause pupae during diapause period remain as in the early pupation stage.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می‌دهد که: ویژگی‌های شکل‌گیری شفیره‌های دیاپوز در طول دوره دیاپوز مانند مراحل اولیه شفیره‌سازی باقی می‌ماند
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که morph - characteristics of pupae در طول دوره diapause در مرحله اولیه pupation باقی می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One of the difficulties of the study in diapause is how to get enough butte flies.
[ترجمه گوگل]یکی از دشواری های مطالعه در دیاپوز این است که چگونه به اندازه کافی مگس بته را دریافت کنیم
[ترجمه ترگمان]یکی از مشکلات این مطالعه در diapause این است که چگونه به اندازه کافی پرواز کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The mycose concentration in diapause and non-diapause pupae were determined.
[ترجمه گوگل]غلظت مایکوز در شفیره های دیاپوز و غیر دیاپوز تعیین شد
[ترجمه ترگمان]غلظت mycose در diapause و non - مشخص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Under specific enviromental information, neuroendocrine cells produce and secrete diapause hormone ( DH ).
[ترجمه گوگل]تحت اطلاعات محیطی خاص، سلول های عصبی غدد درون ریز هورمون دیاپوز (DH) تولید و ترشح می کنند
[ترجمه ترگمان]تحت اطلاعات ویژه enviromental، سلول های neuroendocrine هورمون diapause ترشح می کنند (DH)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective To explore the effects of temperature and photoperiod on diapause of housefly larvae.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی اثرات دما و دوره نوری بر دیاپوز لارو مگس خانگی
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثرات دما و photoperiod بر روی diapause لارو housefly
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] دیاپوز. دوره ای که رشد حشره متوقف می شود.

انگلیسی به انگلیسی

• period of hibernation characterized by a lack of activity and cessation of development (in certain plants and insects)

پیشنهاد کاربران

diapause ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: میان‏آسایی
تعریف: حالت خودبه‏خودی خفتگی در یکی از مراحل رشد حشرات که در آن دگرگشت بدن برای تحمل شرایط نامطلوب محیط موقتاً کاهش می‏یابد

بپرس