diametral

/daɪˈæmɪtrəl//daɪˈæmɪtrəl/

معنی: وابسته بقطر
معانی دیگر: وابسته بقطر

جمله های نمونه

1. The conjugate ellipsograph is designed according to the characteristics of the main—diametral circle.
[ترجمه گوگل]بیضی نگار مزدوج با توجه به ویژگی های دایره قطری اصلی طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]The مزدوج با توجه به خصوصیات چرخه اصلی - طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Meshing spur gears must have the same diametral pitch.
[ترجمه گوگل]چرخ دنده های خار مشبک باید گام قطری یکسانی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]دنده عقب دنده باید همان قیر diametral را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The diametral pitch is usually an integer.
[ترجمه گوگل]گام قطری معمولا یک عدد صحیح است
[ترجمه ترگمان]گام diametral معمولا یک عدد صحیح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The potential profile on the diametral line on uniformly charged petal-like plane is deduced by means of potential formula of point charges.
[ترجمه گوگل]مشخصات پتانسیل روی خط قطری در صفحه گلبرگ مانند با بار یکنواخت با استفاده از فرمول بالقوه بارهای نقطه ای استنتاج می شود
[ترجمه ترگمان]پروفایل های احتمالی در خط diametral بر روی خط petal به طور یکنواخت با استفاده از فرمول بالقوه باره ای نقطه ای استنتاج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Diametral pitch : the number of teeth per inch of pitch - circle diameter.
[ترجمه گوگل]گام قطری: تعداد دندانه ها در هر اینچ گام - قطر دایره
[ترجمه ترگمان]گام Diametral: تعداد دندان های به ازای هر اینچ قطر دایره ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The stub pitch for splines in this standard is twice the diametral pitch.
[ترجمه گوگل]گام خرد برای اسپلاین ها در این استاندارد دو برابر گام قطری است
[ترجمه ترگمان]آهنگ خرد برای نوارهای این استاندارد برابر با دو برابر درجه سانتی متر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Points, which remain stationary in the vibration cycle, form a diametral line called nodal diameter.
[ترجمه گوگل]نقاطی که در چرخه ارتعاش ثابت می مانند، یک خط قطری به نام قطر گره تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]نقاط، که در چرخه ارتعاش ثابت می مانند، یک خط diametral به نام قطر گرهی تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This paper introduces a rarely seen method of describing with diametral distance.
[ترجمه گوگل]این مقاله روشی را که به ندرت دیده می شود برای توصیف با فاصله قطری معرفی می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله به ندرت روشی را معرفی می کند که از فاصله diametral توصیف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Then, a logic computational diagram is constructed for calculating diametral growth by assuming as tubing fatigues.
[ترجمه گوگل]سپس، یک نمودار محاسباتی منطقی برای محاسبه رشد قطری با فرض خستگی لوله ساخته می‌شود
[ترجمه ترگمان]سپس یک نمودار محاسباتی منطقی برای محاسبه رشد diametral با فرض اینکه یک tubing خسته باشد ساخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وابسته به قطر (صفت)
diametral

تخصصی

[ریاضیات] قطری، وابسته به قطر، واقع در طول قطر

انگلیسی به انگلیسی

• forming a diameter

پیشنهاد کاربران

بپرس