dialog

/ˈdaɪəlɔːɡ//ˈdaɪəlɒɡ/

معنی: گفتگو
معانی دیگر: رجوع شود به: dialogue، محاوره

جمله های نمونه

1. Select an option from the dialog box.
[ترجمه گوگل]یک گزینه را از کادر محاوره ای انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]یک گزینه از دیالوگ باکس انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. At last there can be a reasonable dialog between the two governments.
[ترجمه گوگل]در نهایت می توان گفت و گوی معقولی بین دو دولت وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در نهایت یک گفتگوی منطقی بین دو دولت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Two actors carried on a dialog in the middle of the stage.
[ترجمه گوگل]دو بازیگر در وسط صحنه دیالوگی را ادامه دادند
[ترجمه ترگمان]دو بازیگر در وسط صحنه یک محاوره اجرا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Another might trigger a dialog box, offering the user one of several command options.
[ترجمه گوگل]دیگری ممکن است یک کادر محاوره ای را راه اندازی کند و یکی از چندین گزینه دستوری را به کاربر ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]یک گزینه دیگر ممکن است یک دیالوگ باکس راه اندازی کند، که به کاربر یکی از چندین گزینه فرماندهی را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The old dialog is replaced by a new wizard with expanded flexibility and functions.
[ترجمه گوگل]گفتگوی قدیمی با یک جادوگر جدید با انعطاف پذیری و عملکردهای گسترده جایگزین شده است
[ترجمه ترگمان]این دیالوگ باکس قدیمی توسط یک جادوگر جدید با انعطاف پذیری و کارکرده ای توسعه یافته جایگزین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the Connect to Server dialog box, click the server that you want in the Server type list, type a server name in the Server name box, and then click Connect .
[ترجمه گوگل]در کادر محاوره ای اتصال به سرور، روی سرور مورد نظر در لیست نوع سرور کلیک کنید، نام سرور را در کادر نام سرور تایپ کنید و سپس روی اتصال کلیک کنید
[ترجمه ترگمان]در اتصال به دیالوگ باکس Server، روی سروری که در فهرست نوع سرور می خواهید کلیک کنید، نام کارگزار را در جعبه نام سرور تایپ کنید، و سپس روی اتصال کلیک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Kingsmill Bond at Moscow's Troika Dialog suggests the Baltic company Trigon Agri as a way to play the catch-up story in the Eurasian steppe.
[ترجمه گوگل]کینگزمیل باند در گفتگوی ترویکای مسکو، شرکت بالتیک تریگون آگری را به عنوان راهی برای بازی داستانی در استپ اوراسیا پیشنهاد می کند
[ترجمه ترگمان]Kingsmill باند در محاوره \"سه نفره\" مسکو پیشنهاد می کند که شرکت بالتیک آن را به عنوان راهی برای ایفای نقش در جلگه یورو آسیا انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When you see the Confirm Attribute Changes dialog box, select the Apply Changes To This Folder, Subfolders And Files option button and click OK.
[ترجمه گوگل]هنگامی که کادر محاوره ای Confirm Attribute Changes را مشاهده کردید، دکمه گزینه Apply Changes To This Folder, Subfolders And Files را انتخاب کرده و روی OK کلیک کنید
[ترجمه ترگمان]هنگامی که دیالوگ باکس Confirm Bets کلیک کنید، دکمه Apply برای این پوشه، Subfolders و Files فایلی را انتخاب کرده و روی OK کلیک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Start node contains dialog boxes that are displayed before the actual installation begins.
[ترجمه گوگل]گره شروع شامل کادرهای محاوره ای است که قبل از شروع نصب واقعی نمایش داده می شوند
[ترجمه ترگمان]گره شروع حاوی جعبه های محاوره است که قبل از شروع نصب واقعی نمایش داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For example, set the title of the dialog, build the POST data and URL, and make the asynchronous request.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، عنوان گفتگو را تنظیم کنید، داده های POST و URL را بسازید و درخواست ناهمزمان را انجام دهید
[ترجمه ترگمان]برای مثال، عنوان باکس را تنظیم کنید، اطلاعات پست و نشانی اینترنتی را بسازید، و درخواست غیر همزمان را بسازید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Select the desired fault in the Triangulate dialog box.
[ترجمه گوگل]خطای مورد نظر را در کادر محاوره ای Triangulate انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]خطای مورد نظر در دیالوگ باکس Triangulate را انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. How to open a format cells dialog box?
[ترجمه گوگل]چگونه یک کادر محاوره ای سلول های قالب را باز کنیم؟
[ترجمه ترگمان]چگونه یک دیالوگ باکس cells را باز کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Every time an application puts up a modal dialog box, it goes into an idle waiting state, doing no work while the user struggles with the dialog. This should never happen.
[ترجمه گوگل]هر بار که یک برنامه یک کادر محاوره‌ای مدال قرار می‌دهد، به حالت انتظار بی‌کار می‌رود، در حالی که کاربر با گفتگو مشکل دارد، کاری انجام نمی‌دهد این هرگز نباید اتفاق بیفتد
[ترجمه ترگمان]هر زمان که یک برنامه یک دیالوگ باکس معین را ایجاد می کند، در حالت انتظار بی کار قرار می گیرد، و در حالی که کاربر با این محاوره دست و پنجه نرم می کند، هیچ کاری انجام نمی دهد این هرگز اتفاق نخواهد افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the next dialog, you can configure which memory spaces will be cacheable for instructions and data.
[ترجمه گوگل]در گفتگوی بعدی، می توانید پیکربندی کنید که کدام فضاهای حافظه برای دستورالعمل ها و داده ها قابل کش باشد
[ترجمه ترگمان]در دیالوگ باکس بعدی، می توانید پیکربندی کنید که کدام فضاهای حافظه برای دستورالعمل ها و داده آماده خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Through man-machine dialog, the load forecasting of various forecasting terms can be flexibly realized.
[ترجمه گوگل]از طریق گفتگوی انسان و ماشین، پیش‌بینی بار شرایط مختلف پیش‌بینی را می‌توان به طور انعطاف‌پذیر تحقق بخشید
[ترجمه ترگمان]در محاوره ماشین - ماشین، پیش بینی بار شرایط پیش بینی مختلف را می توان انعطاف پذیر دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گفتگو (اسم)
talk, discussion, converse, parley, chit-chat, conversation, dialogue, dialog, conference, colloquy, parlance, tractate

تخصصی

[کامپیوتر] گفتگو .

انگلیسی به انگلیسی

• conversation, discussion, talk

پیشنهاد کاربران

بپرس