dialectically


ازراه مناظره ومنطق

جمله های نمونه

1. His religiousness is dialectically related to his sinfulness.
[ترجمه گوگل]دینداری او از نظر دیالکتیکی با گناهکاری او مرتبط است
[ترجمه ترگمان]مذهب گرایی او مربوط به گناه او است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Orientalism and occidentalism are dialectically produced constructs of essentializing East and West.
[ترجمه گوگل]شرق‌شناسی و غرب‌گرایی برساخته‌های دیالکتیکی برای ذات‌سازی شرق و غرب هستند
[ترجمه ترگمان]شرق شناسی و occidentalism ساختارهای produced از شرق و غرب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The two oppose each other, unite dialectically, worm upward and move forward in an orderly way.
[ترجمه گوگل]این دو با هم مخالفت می کنند، از نظر دیالکتیکی با هم متحد می شوند، به سمت بالا حرکت می کنند و با نظم به جلو می روند
[ترجمه ترگمان]هر دو با هم مخالف هستند، dialectically را به سمت بالا متحد کرده و به روش منظم به جلو حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then, we eventually and dialectically think about the question of Thailand's Buddhism secularization . "
[ترجمه گوگل]سپس، ما در نهایت و به طور دیالکتیکی به مسئله سکولاریزاسیون بودیسم تایلند فکر می کنیم "
[ترجمه ترگمان]سپس، ما سرانجام و dialectically در مورد مساله مذهب بودایی تایلند فکر می کنیم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The covariance should be comprehended and followed dialectically.
[ترجمه گوگل]کوواریانس باید به صورت دیالکتیکی درک و دنبال شود
[ترجمه ترگمان]کواریانس باید درک شود و به دنبال dialectically باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But dialectically look, we should not think too much about banking stocks are bearish.
[ترجمه گوگل]اما از نظر دیالکتیکی، نباید زیاد به سهام بانکی فکر کنیم که نزولی هستند
[ترجمه ترگمان]اما به نظر می رسد که ما نباید بیش از حد در مورد سهام بانکی فکر کنیم، خشن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It comments dialectically on the Silver Age's transmission of the traditional culture and its modern significance, which conveys the essential reason for the prosperity of the Silver Age.
[ترجمه گوگل]این کتاب به طور دیالکتیکی در مورد انتقال عصر نقره از فرهنگ سنتی و اهمیت مدرن آن اظهار نظر می کند، که دلیل اصلی شکوفایی عصر نقره را بیان می کند
[ترجمه ترگمان]این کتاب به انتقال فرهنگ سنتی و اهمیت مدرن آن می پردازد که دلیل اصلی شکوفایی عصر سیمین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Finally, we should dialectically and fully understand the relationship between technical control and artistic sacrifice.
[ترجمه گوگل]در نهایت، ما باید به طور دیالکتیکی و به طور کامل رابطه بین کنترل فنی و فداکاری هنری را درک کنیم
[ترجمه ترگمان]در نهایت، ما باید به طور کامل رابطه بین کنترل فنی و فداکاری هنری را درک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. CONCLUSION: We should dialectically and rationally use Chinese crude drug containing the component of aristolochic acid.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: ما باید به صورت دیالکتیکی و منطقی از داروی خام چینی حاوی جزء آریستولوکیک اسید استفاده کنیم
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: ما باید به طور منطقی از مواد خام خام چینی حاوی جز of اسید استفاده کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The two relations mutuallyrelates dialectically unifies.
[ترجمه گوگل]این دو رابطه از نظر دیالکتیکی با یکدیگر مرتبط هستند
[ترجمه ترگمان]این دو رابطه با یکدیگر متحد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Though they respectively bear their own special stipulation, they are dialectically unified in nature.
[ترجمه گوگل]اگرچه آنها به ترتیب شرط خاص خود را دارند، اما ماهیت آنها از نظر دیالکتیکی متحد است
[ترجمه ترگمان]اگر چه آن ها به ترتیب شرط خاص خود را دارند اما در طبیعت واحد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In here,[sentence dictionary] non and eightthousand are consistent with each other dialectically.
[ترجمه گوگل]در اینجا [فرهنگ جمله] غیر و هشت هزار از نظر دیالکتیکی با یکدیگر سازگارند
[ترجمه ترگمان]در اینجا [ فرهنگ لغت [ جمله ] non و eightthousand با یکدیگر سازگار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These two aspects of the theory supplement each other dialectically and uniformly.
[ترجمه گوگل]این دو جنبه از نظریه به صورت دیالکتیکی و یکسان مکمل یکدیگر هستند
[ترجمه ترگمان]این دو جنبه از تیوری، یکدیگر را مکمل یکدیگر و به طور یک سان مکمل یکدیگر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He abolishes one- sidedness and absoluteness and disposes oppositive and interdependent conflicts like kindness and evil, nature and society, art and reality, etc. dialectically.
[ترجمه گوگل]او یک جانبه بودن و مطلق گرایی را از بین می برد و تعارضات متضاد و وابسته به هم مانند مهربانی و شر، طبیعت و جامعه، هنر و واقعیت و غیره را به صورت دیالکتیکی برطرف می کند
[ترجمه ترگمان]او یک - sidedness و absoluteness را منسوخ می کند و oppositive و تعارضات وابسته را مانند مهربانی و بدی، طبیعت و جامعه، هنر و واقعیت و غیره را دفع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The second part expounds the logical relationship between national development political order, they are unified dialectically.
[ترجمه گوگل]بخش دوم رابطه منطقی بین نظم سیاسی توسعه ملی را تشریح می کند، آنها از نظر دیالکتیکی متحد می شوند
[ترجمه ترگمان]بخش دوم نشان دهنده رابطه منطقی بین نظم سیاسی توسعه ملی است، آن ها dialectically واحد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس