1. diagnostic reading tests
آزمون های تشخیصی (بازشناختی) خواندن
2. a diagnostic clinic
کلینیک تشخیصی (بیماری)
3. a diagnostic signs of yellow fever
علایم تشخیصی تب زرد
4. The lack of good diagnostic test isn't fortunate.
[ترجمه گوگل]فقدان تست تشخیصی خوب خوش شانس نیست
[ترجمه ترگمان]فقدان خوب تشخیص خوب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فقدان خوب تشخیص خوب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Doctors depend on accurate diagnostic tools.
[ترجمه گوگل]پزشکان به ابزارهای تشخیصی دقیق وابسته هستند
[ترجمه ترگمان]پزشکان به ابزارهای تشخیصی دقیق وابسته هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پزشکان به ابزارهای تشخیصی دقیق وابسته هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. An intelligent computer will be an indispensable diagnostic tool for doctors.
[ترجمه گوگل]یک کامپیوتر هوشمند ابزار تشخیصی ضروری برای پزشکان خواهد بود
[ترجمه ترگمان]یک کامپیوتر هوشمند ابزار تشخیصی لازم برای پزشکان خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک کامپیوتر هوشمند ابزار تشخیصی لازم برای پزشکان خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Which is why we've developed our Ultra Sound Diagnostic Scanner to offer peace of mind to prospective parents.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که ما اسکنر تشخیصی Ultra Sound خود را برای ارائه آرامش به والدین آینده توسعه داده ایم
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل است که ما (پویشگر Ultra)را برای ارایه صلح ذهن به والدین آینده توسعه دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل است که ما (پویشگر Ultra)را برای ارایه صلح ذهن به والدین آینده توسعه دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The current diagnostic criteria for anorexia nervosa reflect this evolutionary process but they have yet to achieve the final category.
[ترجمه گوگل]معیارهای تشخیصی کنونی برای بی اشتهایی عصبی منعکس کننده این روند تکاملی است اما هنوز به دسته نهایی دست پیدا نکرده اند
[ترجمه ترگمان]معیارهای تشخیصی فعلی برای anorexia nervosa، این فرآیند تکاملی را منعکس می کنند، اما هنوز به مقوله نهایی نمی رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]معیارهای تشخیصی فعلی برای anorexia nervosa، این فرآیند تکاملی را منعکس می کنند، اما هنوز به مقوله نهایی نمی رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The safety and diagnostic accuracy of early amniocentesis remains to be determined.
[ترجمه گوگل]ایمنی و دقت تشخیصی آمنیوسنتز اولیه هنوز مشخص نیست
[ترجمه ترگمان]صحت و صحت تشخیص اولیه of اولیه هنوز مشخص نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]صحت و صحت تشخیص اولیه of اولیه هنوز مشخص نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Questions set on these lines have good diagnostic potential.
[ترجمه گوگل]سوالات مطرح شده در این خطوط پتانسیل تشخیص خوبی دارند
[ترجمه ترگمان]پرسش های مطرح شده در این خطوط پتانسیل تشخیصی خوبی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پرسش های مطرح شده در این خطوط پتانسیل تشخیصی خوبی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Consequently, there are rarely any really diagnostic ceramic or metal artefacts that can provide any clue as to their age.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، به ندرت مصنوعات سرامیکی یا فلزی واقعاً تشخیصی وجود دارد که بتواند سرنخی از سن آنها ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، به ندرت هر نوع از مصنوعات فلزی و یا فلزی واقعا تشخیصی وجود دارد که می تواند هر گونه نشانه ای از سن آن ها فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، به ندرت هر نوع از مصنوعات فلزی و یا فلزی واقعا تشخیصی وجود دارد که می تواند هر گونه نشانه ای از سن آن ها فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. One extremely useful diagnostic technique is classroom observation by psychologists and / or educators familiar with the disorder.
[ترجمه علی وحیدی] یکی از تشخیصی ترین های مفید مشاهده های روان شناسی و یا مربیان اشنا با اختلال است.|
[ترجمه گوگل]یکی از تکنیک های تشخیصی بسیار مفید، مشاهده کلاس درس توسط روانشناسان و/یا مربیان آشنا با این اختلال است[ترجمه ترگمان]یک روش تشخیصی بسیار مفید مشاهده کلاسی از سوی روانشناسان و \/ یا مربیان آشنا با این اختلال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. There are other diagnostic tests for hyponymy which are either discriminatory but insufficiently general, or general but insufficiently discriminatory.
[ترجمه گوگل]تست های تشخیصی دیگری برای هیپونیمی وجود دارد که یا افتراقی هستند اما به اندازه کافی عمومی نیستند یا کلی هستند اما به اندازه کافی تبعیض آمیز نیستند
[ترجمه ترگمان]تست های تشخیصی دیگری نیز برای hyponymy وجود دارند که یا تبعیض آمیز هستند اما به طور کلی تبعیض آمیز هستند، یا عمومی اما به طور کافی تبعیض آمیز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تست های تشخیصی دیگری نیز برای hyponymy وجود دارند که یا تبعیض آمیز هستند اما به طور کلی تبعیض آمیز هستند، یا عمومی اما به طور کافی تبعیض آمیز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It may also be possible to extend the diagnostic discrimination using cytokeratin subtype classification, neuroendocrine status, or serological antibody titres.
[ترجمه گوگل]همچنین ممکن است بتوان تمایز تشخیصی را با استفاده از طبقهبندی زیرگروه سیتوکراتین، وضعیت نورواندوکرین یا تیترهای آنتیبادی سرولوژیکی گسترش داد
[ترجمه ترگمان]همچنین ممکن است امکان گسترش تمایز تشخیصی با استفاده از طبقه بندی subtype subtype، وضعیت neuroendocrine یا آنتی بادی serological آنتی بادی ممکن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همچنین ممکن است امکان گسترش تمایز تشخیصی با استفاده از طبقه بندی subtype subtype، وضعیت neuroendocrine یا آنتی بادی serological آنتی بادی ممکن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید