diacritical

/ˌdaɪəˈkrɪtəkəl//ˌdaɪəˈkrɪtɪkəl/

معنی: تفکیک کننده، نشان تشخیص
معانی دیگر: متمایز کننده، مشخص نما، شناسانگر، جداگر

جمله های نمونه

1. English and other languages used in Western Europe are based on Latin script and use only Latin characters — sometimes with added accents (diacritical marks).
[ترجمه گوگل]انگلیسی و سایر زبان‌های مورد استفاده در اروپای غربی بر اساس خط لاتین هستند و فقط از حروف لاتین استفاده می‌کنند - گاهی اوقات با لهجه‌های اضافه شده (علامت‌های دیاکریتیک)
[ترجمه ترگمان]زبان های انگلیسی و دیگر زبان ها در اروپای غربی مبتنی بر خط لاتین هستند و تنها از نویسه های لاتین استفاده می کنند - گاهی اوقات با accents اضافه (علامت diacritical)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A diacritical mark placed above a vowel to indicate a LONG. sound or phonetic value in pronunciation, such as(?in the word make.
[ترجمه گوگل]یک علامت دیاکریتیک که بالای یک مصوت قرار می گیرد تا نشان دهنده LONG باشد صدا یا ارزش آوایی در تلفظ، مانند (?در کلمه make
[ترجمه ترگمان]علامت diacritical که بالای یک مصوت قرار داده می شود تا یک بلندی را نشان دهد یا ارزش phonetic در تلفظ، مانند (؟ به عبارت دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Different dynamic-models based on diacritical investigation modes, intentions and analysis angles have divergent mechanism and explanatory functions.
[ترجمه گوگل]مدل‌های دینامیکی مختلف مبتنی بر حالت‌های بررسی دیاکراتیک، مقاصد و زوایای تحلیل، مکانیسم و ​​کارکردهای توضیحی متفاوتی دارند
[ترجمه ترگمان]مدل های مختلف پویا مبتنی بر حالت های بررسی diacritical، مقاصد و زوایای آنالیز، مکانیزم واگرا و توابع توضیحی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The diacritical marks are explained under Notes on Pronunciation.
[ترجمه گوگل]علائم دیاکریتیک در زیر یادداشت های تلفظ توضیح داده شده است
[ترجمه ترگمان]علائم diacritical زیر یادداشت تلفظ به شرح زیر توضیح داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A mind of great diacritical power.
[ترجمه گوگل]ذهنی با قدرت گفتار بزرگ
[ترجمه ترگمان]ذهن قوی و قدرتمندی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Suppose that all the major, diacritical oppositions with which we order our world were traversed by seduction, instead of being based on contrasts and oppositions.
[ترجمه گوگل]فرض کنید که تمام تقابل‌های اصلی و انتقادی که ما با آن‌ها به جهان خود نظم می‌دهیم، به جای اینکه بر اساس تضادها و تضادها باشد، با اغواگری طی می‌شوند
[ترجمه ترگمان]فرض کنید که تمام تضادهای بزرگ و diacritical که ما به جهان ما دستور می دهد از طریق اغوا و به جای اینکه مبتنی بر تضادها و تضادها باشد، از بین رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Vowels can be written as independent letters, or by using a variety of diacritical marks which are written above, below, before or after the consonant they belong to.
[ترجمه گوگل]حروف صدادار را می توان به صورت حروف مستقل یا با استفاده از انواع علامت های تشریحی که در بالا، پایین، قبل یا بعد از صامتی که به آن تعلق دارند نوشته می شود
[ترجمه ترگمان]Vowels می توانند به صورت حروف مستقل نوشته شوند، یا با استفاده از انواع علائم diacritical که در بالا، زیر، قبل و یا بعد از the که به آن تعلق دارند، نوشته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Other vowels are written as independent letters, or by using a variety of diacritical marks which are written above, below, before or after the consonant they belong to.
[ترجمه گوگل]سایر حروف صدادار به صورت حروف مستقل یا با استفاده از انواع علامت‌های دیاکراتیک که در بالا، پایین، قبل یا بعد از صامتی که به آن تعلق دارند نوشته می‌شوند
[ترجمه ترگمان]سایر حروف به صورت حروف مستقل نوشته می شوند، یا با استفاده از انواع علائم diacritical که در بالا، زیر، قبل و یا بعد از the که به آن تعلق دارند، نوشته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Its two main features strongly attracted me: it was based upon English and Esperanto; and it had no diacritical marks.
[ترجمه گوگل]دو ویژگی اصلی آن مرا به شدت جذب کرد: بر پایه انگلیسی و اسپرانتو بود و هیچ علامت دیاکریتیکی نداشت
[ترجمه ترگمان]دو ویژگی اصلی آن مرا به شدت جذب کرد: این کتاب براساس زبان زبان انگلیسی و اسپرانتو نوشته شده بود و هیچ نشانی diacritical نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تفکیک کننده (صفت)
diacritic, discriminant, diacritical

نشان تشخیص (صفت)
diacritical

انگلیسی به انگلیسی

• serving as a diacritical mark; distinguishing, distinctive

پیشنهاد کاربران

بپرس