diachronic

/ˌdaɪəˈkrɒnɪk//ˌdaɪəˈkrɒnɪk/

(وابسته به تغییراتی که در طول زمان در چیزی به وجود می آید) در زمانی، ترازمانی، تحمولات زبانی یک ملت در ادوار مختلف تاری

جمله های نمونه

1. The diachronic evidence shows that, for a century or more, the trend has been towards retraction and backing.
[ترجمه گوگل]شواهد دیاکرونیک نشان می دهد که برای یک قرن یا بیشتر، روند به سمت عقب نشینی و حمایت بوده است
[ترجمه ترگمان]شواهد diachronic نشان می دهند که برای یک یا چند قرن، گرایش به سمت مخالفت و پشتیبانی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Chapter one introduces stylistics and its application from diachronic and synchronic angles, and the basic condition and translations of the classical novel, A Dream of Red Mansions.
[ترجمه گوگل]فصل اول به معرفی سبک شناسی و کاربرد آن از زوایای دیاکرونیک و همزمان و شرایط اساسی و ترجمه های رمان کلاسیک رویای عمارت های سرخ می پردازد
[ترجمه ترگمان]فصل یک سبک شناسی و کاربرد آن را از زوایای diachronic و synchronic و شرایط پایه و ترجمه های رمان کلاسیک، رویای عمارت قرمز معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The distinctions between synchronic state and diachronic state as well as between synchronic linguistics and diachronic linguistics are still controversial nowadays.
[ترجمه گوگل]تمایز بین حالت سنکرونیک و حالت دیاکرونیک و همچنین بین زبانشناسی همزمان و زبانشناسی دیاکرونیک امروزه هنوز بحث برانگیز است
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین دولت synchronic و دولت diachronic و نیز بین زبان شناسی synchronic و زبان شناسی diachronic امروزه هنوز بحث برانگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Meanwhile, a diachronic research on their evolution is made, and a typological comparison among dialects is also made to prove the point.
[ترجمه گوگل]در این میان، پژوهشی دو زمانه در مورد سیر تکاملی آنها انجام شده و برای اثبات موضوع، مقایسه ای بین گویش ها نیز صورت گرفته است
[ترجمه ترگمان]در همین حال، یک تحقیق diachronic در مورد سیر تکاملی آن ها انجام شده است و مقایسه typological بین گویش ها نیز برای اثبات این موضوع ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. From a diachronic point of view, languages are changing continuously, so are euphemisms.
[ترجمه گوگل]از نقطه نظر دیاکرونیک، زبان ها به طور مداوم در حال تغییر هستند، به همین ترتیب تعبیرها نیز تغییر می کنند
[ترجمه ترگمان]از نقطه نظر diachronic، زبان ها به طور مداوم در حال تغییر هستند، بنابراین حسن تعبیر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. According to Diachronic Linguistics and Socio-linguistics, the emergence, variation and evolution of a language thanks to the organic combination between Individual Occurence and Species Occurence.
[ترجمه گوگل]بر اساس زبان‌شناسی دیاکرونیک و زبان‌شناسی اجتماعی، پیدایش، تنوع و تکامل یک زبان به لطف ترکیب ارگانیک بین رخداد فردی و وقوع گونه‌ها
[ترجمه ترگمان]با توجه به زبان شناسی Diachronic و زبان شناسی اجتماعی، ظهور، تغییر و تکامل زبان به لطف ترکیب آلی بین گونه های فردی و گونه های مختلف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Synchronic and Diachronic Perspectives on the Grammar of Sinitic Languages, ed. by Yunji Wu, 1-3 Guangzhou: Jinan University Press.
[ترجمه گوگل]دیدگاه‌های همزمان و دیاکرونیک در گرامر زبان‌های سینیتی، ویرایش توسط یونجی وو، 1-3 گوانگژو: انتشارات دانشگاه جینان
[ترجمه ترگمان]synchronic و Diachronic، در دستور زبان Grammar زبان های Sinitic، اد by وو، ۱ - ۳ Guangzhou: انتشارات دانشگاه Jinan
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Diachronic linguistics is the study of a language through the course of its history.
[ترجمه گوگل]زبان شناسی دیاکرونیک مطالعه یک زبان در طول تاریخ آن است
[ترجمه ترگمان]زبان شناسی Diachronic، مطالعه زبان در طول تاریخ آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Based on the difference between synchronic and diachronic phenomena proposed by Ferdinand de Saussure, this paper is an attempt of interpreting the nature of human consciousness in terms of time.
[ترجمه گوگل]بر اساس تفاوت بین پدیده های همزمان و دیاکرونیک که توسط فردیناند دو سوسور پیشنهاد شده است، این مقاله تلاشی است برای تفسیر ماهیت آگاهی انسان بر حسب زمان
[ترجمه ترگمان]براساس تفاوت میان پدیده synchronic و diachronic که توسط فردیناند دو سوسور مطرح شده است، این مقاله تلاشی برای تفسیر طبیعت آگاهی انسان از نظر زمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A diachronic and typological observation is also given to some of these phenomena.
[ترجمه گوگل]همچنین به برخی از این پدیده ها مشاهدات دیاکرونیک و تیپولوژیک داده شده است
[ترجمه ترگمان]یک مشاهده diachronic و typological نیز به برخی از این پدیده داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Diachronic: study of a language is carried through the course of its history.
[ترجمه کلاهدوز] مطالعات در زمانی به نوعی از مطالعات اطلاق می شود که در طول تاریخ یا دوره خاصی صورت می گیرند.
|
[ترجمه گوگل]دیاکرونیک: مطالعه یک زبان در طول تاریخ آن انجام می شود
[ترجمه ترگمان]Diachronic: مطالعه زبان در طول تاریخ آن انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. From the diachronic analysis of institutional linkage, in the pilot zone for Chinas comprehensive reforms(PZCRR), the regional capital market will be intentioned as exogenous variable.
[ترجمه گوگل]از تحلیل دیاکرونیک پیوند نهادی، در منطقه آزمایشی اصلاحات جامع چین (PZCRR)، بازار سرمایه منطقه‌ای به عنوان متغیر برون‌زا در نظر گرفته می‌شود
[ترجمه ترگمان]از تحلیل diachronic اتصال نهادی، در منطقه آزمایشی برای انجام اصلاحات جامع Chinas (PZCRR)، بازار سرمایه منطقه ای به عنوان متغیر بیرونی سود خواهد برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The theories about distinguishing synchronic linguistics and diachronic linguistics put forward by Saussure are of guiding significance in the study of language.
[ترجمه گوگل]تئوری هایی که در مورد تمایز زبان شناسی همزمان و زبان شناسی دیاکرونیک توسط سوسور ارائه شده اند، در مطالعه زبان اهمیت راهنما دارند
[ترجمه ترگمان]نظریه های مربوط به تمایز linguistics زبان شناسی و زبان شناسی diachronic از نظر سوسور به معنی اهمیت هدایت در مطالعه زبان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Reduction is a trend of language diachronic evolvement.
[ترجمه گوگل]کاهش روند تکامل دیاکرونیک زبان است
[ترجمه ترگمان]کاهش گرایش به زبان diachronic زبانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It was stressed that the synchronic study is fully justified as it can draw on controllable material for investigation but no rigid theoretical barrier is erected to separate diachronic study.
[ترجمه گوگل]تاکید شد که مطالعه همزمان کاملاً موجه است زیرا می تواند از مواد قابل کنترل برای بررسی استفاده کند اما هیچ مانع نظری سفت و سختی برای مطالعه دیاکرونیک جداگانه ایجاد نشده است
[ترجمه ترگمان]تاکید شده است که مطالعه synchronic به طور کامل توجیه شده است چون می تواند مواد قابل کنترل را برای بررسی داشته باشد اما هیچ مانع نظری سخت برای مطالعه diachronic مجزا ایجاد نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of the study of a language as it changes or develops through history

پیشنهاد کاربران

تدریجی در گذر زمان
عبارتِ پایانی تصحیح شود به: تحولات زبانی یک ملت در ادوار مختلف تاریخی
زمانمند - در طول زمان
evolutionary تکوینی
تکوین زبانی
در زمانی ( در مقابل Synchronic=هم زمانی )
شیوه توسعه و تکامل زبان ( در طول زمان )

بپرس