dhow

/daʊ//daʊ/

معنی: کشتی یک دکلی عربی
معانی دیگر: (عربی) کشتی دارای بادبان (های) سه گوش، dow : کشتی یک دکلی عربی

جمله های نمونه

1. Under the counter of the dhow the whale - boat was tossing furiously.
[ترجمه گوگل]زیر پیشخوان قایق نهنگ با عصبانیت پرت می شد
[ترجمه ترگمان]در زیر پیشخوان of قایق وال گیری دیوانه وار تکان می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Who can help it tell 4 - Dhow be dissolve?
[ترجمه گوگل]چه کسی می تواند به آن کمک کند تا 4 - Dhow be dissolve؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی می تواند به این مساله کمک کند که ۴ - dhow منحل شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Burj Al Arab hotel's dhow - sail profile has become an icon of Dubai's ostentatious glitz.
[ترجمه گوگل]نمای بادبانی هتل برج العرب به نمادی از زرق و برق خودنمایی دبی تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]پروفایل dhow هتل برج العرب تبدیل به نماد زرق و برق دبی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The dhow was named after the Omani port city where Sindbad is believed to have been born.
[ترجمه گوگل]نام این کشتی از شهر بندری عمان گرفته شد که گمان می‌رود سندباد در آنجا متولد شده است
[ترجمه ترگمان]نام این شهر برگرفته از شهر بندری عمانی است که اعتقاد بر آن است که Sindbad به دنیا آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The ambulance - men had to dhow their way through the huge crowd standing rotund the crashed ears.
[ترجمه گوگل]آمبولانس - مردان مجبور بودند راه خود را از میان جمعیت عظیمی که دور گوش های تصادف کرده ایستاده بودند عبور کنند
[ترجمه ترگمان]آمبولانس در میان جمعیت عظیمی که به گوش می رسید، راه خود را طی کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Old Arab ought to know; he owned both dhows, rented them to Husayn and Shaaban.
[ترجمه گوگل]عرب قدیم باید بداند او صاحب هر دو کشتی بود و آنها را به حسین و شعبان اجاره داد
[ترجمه ترگمان]عرب ها باید بدانند؛ او مالک هر دو dhows بود و آن ها را به Husayn و Shaaban اجاره داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A gentle breeze fills the huge sail of our dhow, and draws us through against sides.
[ترجمه گوگل]یک نسیم ملایم بادبان عظیم کشتی ما را پر می کند و ما را به طرفین می کشاند
[ترجمه ترگمان]باد ملایم بادبان بزرگ of را پر می کند و ما را از هر طرف می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کشتی یک دکلی عربی (اسم)
dhow, dow

انگلیسی به انگلیسی

• type of boat with two or three masts

پیشنهاد کاربران

لِنج، شناورِ لنج
a sailing boat with a long, thin hull ( = body ) and one or two masts ( = posts for sails ) , used mostly in eastern Arabia, eastern Africa, and southern Asia
قایق بادبانی با بدنه بلند و نازک و یک یا دو دکل که بیشتر در شرق عربستان، شرق آفریقا و جنوب آسیا استفاده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

** جهاز یا جهازات، در اصطلاح دریانوردی سنتی در خلیج فارس و دریای سرخ و اقیانوس هند، نام عمومی انواع شناورهای چوبی منطقه است که بادبان بندی لچکی داشتند.
US Central Command ( Centcom ) had previously said that two Seals who were reported as lost at sea were involved in the 11 January operation, in which the elite special operations personnel boarded a dhow off the coast of Somalia and seized missile components made in Iran.

dhowdhow
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/dhow• https://en.wikipedia.org/wiki/Dhow

بپرس