dextrous

/ˈdekstrəs//ˈdekstrəs/

معنی: ماهر، زبر دست، چیره دست، چالاک
معانی دیگر: رجوع شود به: dexterous

جمله های نمونه

1. This is how we love to express our dextrous craftsmanship.
[ترجمه گوگل]اینگونه است که ما دوست داریم مهارت ماهرانه خود را بیان کنیم
[ترجمه ترگمان]این روشی است که ما دوست داریم craftsmanship dextrous را بیان کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They are, as comics used to be, physically dextrous and deft.
[ترجمه گوگل]آن‌ها مانند کمیک‌ها از نظر فیزیکی ماهر و ماهر هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها، همان طور که کمیک بود، به لحاظ فیزیکی dextrous و deft
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She doesn't flaunt the dextrous dazzle of Sylvie Guillem, nor does she move with the reckless physicality of Darcey Bussell.
[ترجمه گوگل]او خیره ماهرانه سیلوی گیلم را به رخ نمی‌کشد، و با بدنی بی‌پروای دارسی باسل حرکت نمی‌کند
[ترجمه ترگمان]نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I found he was a most dextrous Fellow at managing it, would make it go almost as swift and fast again as I could; so when he was in, I said to him, Well now, Friday, shall we go to your Nation?
[ترجمه گوگل]دریافتم که او در مدیریت آن زبردست ترین همکار بود، تا جایی که می توانستم آن را سریع و سریع انجام می داد پس وقتی او وارد شد، به او گفتم: «خب حالا، جمعه، به ملت تو برویم؟»
[ترجمه ترگمان]من فهمیدم که او یکی از بهترین کسانی است که در اداره امور شرکت می کنند و تا آنجا که من بتوانم با سرعت و سرعت هرچه تمام تر به او گفتم: خوب، جمعه، آیا ما باید به Nation برویم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Shadow Robot company's dextrous hand robot, performs a task at the Streetwise Robots event held at the Science Museum's Dana Center on May 2008 in London, England.
[ترجمه گوگل]ربات دستی ماهرانه شرکت Shadow Robot، در رویداد Streetwise Robots که در مرکز دانا موزه علوم در ماه می 2008 در لندن، انگلستان برگزار شد، وظیفه ای را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]ربات hand dextrous Robot یک کار در یک رویداد روباتیک است که در مرکز دنا در مرکز دنا در ماه مه ۲۰۰۸ در لندن، انگلستان برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Furthermore, Mr Obama's dextrous attempts to avoid provoking the Chinese were heavily censored.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، تلاش های ماهرانه آقای اوباما برای جلوگیری از تحریک چینی ها به شدت سانسور شد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، تلاش های dextrous آقای اوباما برای اجتناب از تحریک چینی ها به شدت سانسور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Geladas' dextrous hands are grass-plucking machines, moving as many as 150 blades a minute from soil to mouth.
[ترجمه گوگل]دستان زبردست گلاداس ماشین های علف زنی است که در هر دقیقه 150 تیغ را از خاک به دهان حرکت می دهد
[ترجمه ترگمان]Geladas hands دسته ای علف هستند و به اندازه ۱۵۰ تیغه در دقیقه از خاک به دهان حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This proposed prosthetic hand controller has compact architecture, and has been successfully applied in dextrous robot hand.
[ترجمه گوگل]این کنترلر دست مصنوعی پیشنهادی دارای معماری فشرده است و با موفقیت در دست روبات ماهر به کار گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]این کنترل کننده دست مصنوعی پیشنهادی دارای ساختار فشرده است، و با موفقیت در دست ربات dextrous اعمال شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All Planets above the Earth, make a man illustrious and generally known far and near, and being all swift in motion, render him dextrous and nimble in the dispatch of affairs.
[ترجمه گوگل]همه سیارات بالای زمین، یک انسان را با شکوه و به طور کلی از دور و نزدیک شناخته شده می‌سازند، و چون در حرکت سریع است، او را در انجام امور، زبردست و زیرک می‌سازند
[ترجمه ترگمان]همه سیارات از زمین بر روی زمین، یک مرد مشهور را تشکیل می دهند و معمولا خیلی دور و نزدیک می دانند، و همه با حرکت سریع و سریع او را در جریان جریان امور قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Presents the mechanical design and kinematics analysis of a dextrous robot hand to develop multifunctional upper limb prosthesis .
[ترجمه گوگل]طراحی مکانیکی و تحلیل سینماتیکی یک دست روبات ماهر را برای توسعه پروتز اندام فوقانی چند منظوره ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]ارائه طراحی مکانیکی و تحلیل سینماتیک یک دست ربات dextrous برای توسعه دست مصنوعی چند منظوره اش را نمایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At the end of the paper, an example of analysing the dextrous workspace is offered. As the analytical approach makes it possible to obtain the boundary surfaces. . .
[ترجمه گوگل]در پایان مقاله، نمونه ای از تحلیل فضای کاری ماهرانه ارائه شده است همانطور که رویکرد تحلیلی به دست آوردن سطوح مرزی را ممکن می کند
[ترجمه ترگمان]در پایان این مقاله، یک نمونه از تحلیل فضای کاری dextrous ارایه شده است با این روش تحلیلی، دستیابی به سطوح مرزی امکان پذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. At the end of the paper, an example of analysing the dextrous workspace is offered. As the analytical approach makes it possible to obtain the boundary surfaces of a dextrous workspace. . .
[ترجمه گوگل]در پایان مقاله، نمونه ای از تحلیل فضای کاری ماهرانه ارائه شده است از آنجایی که رویکرد تحلیلی به دست آوردن سطوح مرزی یک فضای کاری ماهرانه را ممکن می سازد
[ترجمه ترگمان]در پایان این مقاله، یک نمونه از تحلیل فضای کاری dextrous ارایه شده است از آنجا که رویکرد تحلیلی، دستیابی به سطوح مرزی یک فضای کاری dextrous را ممکن می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the following pages you will see images which bring to life the dextrous faculties of the Russian engineers and scientists.
[ترجمه گوگل]در صفحات بعدی تصاویری را مشاهده خواهید کرد که توانایی های ماهرانه مهندسان و دانشمندان روسی را زنده می کند
[ترجمه ترگمان]در صفحات بعدی تصاویری را خواهید دید که استعدادهای درخشان مهندسان و دانشمندان روسی را زنده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This paper deals with thecalculation problem of the boundary of manipulator dextrous workspace.
[ترجمه گوگل]این مقاله به مسئله محاسبه مرز فضای کاری ماهرانه دستکاری کننده می پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله با مشکل thecalculation مرز فضای کاری dextrous سر و کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ماهر (صفت)
capable, slick, great, handy, understanding, industrious, cunning, adept, skilled, expert, skillful, proficient, skilful, dexterous, adroit, deft, dextrous, light-footed, light-handed, ingenious, workmanlike, workmanly, natty, sciential, wieldy

زبردست (صفت)
industrious, adept, proficient, dexterous, adroit, deft, dextrous, habile

چیره دست (صفت)
dexterous, adroit, dextrous, master

چالاک (صفت)
nifty, handy, smart, nimble, dexterous, adroit, deft, dextrous, mercurial, peppy, brisk, spry, nippy, pawky, sprightly, natty, frisky, prompt, lissom, lissome, lithesome

انگلیسی به انگلیسی

• skilled, handy, agile, deft, nimble

پیشنهاد کاربران

بپرس