dexterous

/ˈdekstrəs//ˈdekstrəs/

معنی: ماهر، زبر دست، زرنگ، چیره دست، چابک، چالاک، سریع، سریع العمل
معانی دیگر: تردست، چست، پرفن، چیره دستانه، ماهرانه، زبردستانه

جمله های نمونه

1. a dexterous description of the river scene
توصیف ماهرانه ی منظره ی رودخانه

2. a dexterous detective
کارآگاه زبردست

3. a dexterous mechanic
مکانیک ماهر

4. As people grow older they generally become less dexterous.
[ترجمه گوگل]با افزایش سن افراد عموماً مهارت کمتری پیدا می کنند
[ترجمه ترگمان]وقتی مردم بزرگ تر می شوند، معمولا کم تر ماهر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She's very dexterous with the knitting needles.
[ترجمه گوگل]او با سوزن های بافندگی بسیار ماهر است
[ترجمه ترگمان]او با سوزن بافندگی خیلی ماهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To be dexterous in danger is a virtue; but to court danger to show it, is weakness. William Penn
[ترجمه گوگل]ماهر بودن در خطر یک فضیلت است اما به دادگاه خطر برای نشان دادن آن، ضعف است ویلیام پن
[ترجمه ترگمان]ماهر بودن در خطر یک فضیلت است؛ اما برای نشان دادن خطر به دادگاه، ضعف است ویلیام پن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The manager was dexterous at handling his staff.
[ترجمه گوگل]مدیر در رسیدگی به کارکنانش ماهر بود
[ترجمه ترگمان]مدیر در اداره کارکنان ماهر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The manager was dexterous in handling his staff.
[ترجمه گوگل]مدیر در اداره کارکنان خود ماهر بود
[ترجمه ترگمان]مدیر در اداره کارکنان ماهر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The author's laconic prose manages to be both dexterous and sinister.
[ترجمه گوگل]نثر لاکونیک نویسنده هم ماهرانه و هم شوم است
[ترجمه ترگمان]نثر laconic نویسنده، هم ماهر و هم شوم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mr. Lin is a dexterous surgeon.
[ترجمه گوگل]آقای لین یک جراح ماهر است
[ترجمه ترگمان]اقای \"لین\" یه جراح ماهر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Never had the crew seen so jolly and dexterous a fellow.
[ترجمه گوگل]خدمه تا به حال آدمی به این شادی و زبردست ندیده بودند
[ترجمه ترگمان]هرگز جاشو ان قدر ماهر و ماهر ندیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The manager was dexterous in [ at ] handling his staff.
[ترجمه گوگل]مدیر در [در] رسیدگی به کارکنانش ماهر بود
[ترجمه ترگمان]مدیر در [ در ] کار کردن با کارکنانش ماهر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Both versions are dexterous, but neither is powerful.
[ترجمه گوگل]هر دو نسخه ماهرانه هستند، اما هیچ کدام قدرتمند نیستند
[ترجمه ترگمان]هر دو این نسخه ها ماهر هستند، اما هیچ کدام قوی نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He may be dexterous at football, but he is very clumsy on the dance floor.
[ترجمه گوگل]او ممکن است در فوتبال ماهر باشد، اما در زمین رقص بسیار دست و پا چلفتی است
[ترجمه ترگمان]شاید در فوتبال ماهر باشد، اما او روی زمین رقص دست و پا چلفتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ماهر (صفت)
capable, slick, great, handy, understanding, industrious, cunning, adept, skilled, expert, skillful, proficient, skilful, dexterous, adroit, deft, dextrous, light-footed, light-handed, ingenious, workmanlike, workmanly, natty, sciential, wieldy

زبردست (صفت)
industrious, adept, proficient, dexterous, adroit, deft, dextrous, habile

زرنگ (صفت)
bright, apt, clever, smart, shrewd, nimble, dexterous, adroit, deft, habile, agile, brisk, spry, vivacious, shifty, pawky, jaunty, dapper, supersubtle

چیره دست (صفت)
dexterous, adroit, dextrous, master

چابک (صفت)
light, clever, handy, nimble, dexterous, adroit, deft, agile, perky, feisty, quick, brisk, swift, light-foot, light-footed, spry, rapid, speedy, volant, frisky, lissom, lissome, lithesome, rath, rathe, kittle, lightsome

چالاک (صفت)
nifty, handy, smart, nimble, dexterous, adroit, deft, dextrous, mercurial, peppy, brisk, spry, nippy, pawky, sprightly, natty, frisky, prompt, lissom, lissome, lithesome

سریع (صفت)
sudden, fast, express, handy, dexterous, deft, agile, quick, brisk, swift, light-footed, spry, rapid, speedy, pernicious, prompt, rathe, light-heeled, light-limbed, sweepy, wing-footed

سریع العمل (صفت)
dexterous, agile

انگلیسی به انگلیسی

• skilled, handy, agile, deft, adroit; suitably skilled with the hands; clever; artful; done with dexterity
someone who is dexterous is very skillful with their hands.

پیشنهاد کاربران

Handy with = good at using something, especially a tool
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : dexterity
صفت ( adjective ) : dexterous
قید ( adverb ) : dexterously
ماهر و زبردست
dexterous, nimble, skillful, defty,
acumen
artful

بپرس