dewlap

/ˈdjuːlæp//ˈdjuːlæp/

معنی: غبغب گاو، چینهای زیر گردن گاو، غبغب انسان
معانی دیگر: (جانور به ویژه گاو) غبغب (گوشت پاره ی زیر گلوی گاو و خروس و غیره)، زنخ آویز

جمله های نمونه

1. Long, muscular, clean - cut, without dewlap, slightly arched in the nape, flowing gracefully into the shoulders.
[ترجمه گوگل]بلند، عضلانی، تمیز - برش، بدون پوسته، کمی قوس در پشت، جریان برازنده به شانه ها
[ترجمه ترگمان]بلند، عضلانی، بدون غبغب، بدون غبغب، اندکی خمیده در پشت گردن، اندکی خمیده در پشت گردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They have aa dewlap hanging from the throat, and long horns twisted in a tight spiral.
[ترجمه گوگل]آن‌ها دارای یک پوسته از گلو هستند و شاخ‌های بلندی دارند که به صورت مارپیچی محکم به هم پیچیده شده‌اند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک تن از غبغب را از گلو اویزان می کنند و شاخ های بلند در مارپیچی تنگ پیچ می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Throat showing dewlap and folds of skin to a degree termed " throatiness. "
[ترجمه گوگل]گلو که تا حدودی چروک و چین‌های پوستی را نشان می‌دهد که به آن «گلودرد» می‌گویند
[ترجمه ترگمان]Throat، dewlap و لایه های پوست را به درجه ای که \"throatiness\" خوانده می شود، نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Faults: Long neck with insufficient muscle. Dewlap very obvious.
[ترجمه گوگل]عیوب: گردن بلند با عضلات ناکافی Dewlap بسیار واضح است
[ترجمه ترگمان]گردن بلند با ماهیچه کافی خیلی تابلو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Muscular, of medium length, moderately arched, with no dewlap. The head erect.
[ترجمه گوگل]عضلانی، با طول متوسط، کمانی متوسط، بدون لبه سر ایستاده
[ترجمه ترگمان]عضلانی، قد متوسط، نسبتا خمیده، با غبغب و غبغب سر راست می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She had a primly censorious mouth above a slightly receding chin already showing the first slackness of a dewlap.
[ترجمه گوگل]او یک دهان کاملاً سانسورآمیز بالای چانه ای داشت که کمی عقب رفته بود که نشان می داد اولین سستی یک قوزک
[ترجمه ترگمان]دهان primly را بر فراز یک چانه کوچک که اندکی عقب رفته بود نشان می داد و از آن به بعد به خاطر آن بود که یک غبغب بزرگ را آشکار ساخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Side wrinkles are desirable, but should never be exaggerated into dewlap.
[ترجمه گوگل]چین و چروک‌های کناری مطلوب هستند، اما هرگز نباید در آن‌ها اغراق شود
[ترجمه ترگمان]چروک های پهلو مطلوب هستند، اما هرگز نباید در dewlap اغراق شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Neck is strong, arched and well muscled. There may be some dewlap.
[ترجمه گوگل]گردن قوی، قوس دار و ماهیچه ای خوبی دارد ممکن است کمی فرورفتگی وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]گردن قوی و خمیده و عضلانی است شاید غبغب انسان باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Clumber should have a long neck with some slackness of throat or presence of dewlap not to be faulted.
[ترجمه گوگل]کلامبر باید گردنی دراز داشته باشد و گلو شلی داشته باشد یا کاسه ی کاسه ای نداشته باشد
[ترجمه ترگمان]Clumber باید گردن بلند داشته باشند که به خاطر غفلت از گلو و یا حضور of که نباید از آن ها جدا شوند، داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غبغب گاو (اسم)
dewlap

چین های زیر گردن گاو (اسم)
dewlap

غبغب انسان (اسم)
dewlap, double chin

انگلیسی به انگلیسی

• fold of skin which hangs under the throat of certain animals (i.e. cows)
a dewlap is a loose fold of skin that hangs under the throat of animals such as cows and dogs.

پیشنهاد کاربران

بپرس