devoutly


دیندارانه، پرهیزکارانه، خالصانه

جمله های نمونه

1. a consummation devoutly to be wished
(شکسپیر) پایانی که باید از ته دل آرزو کرد

2. (shakespeare) it's a consummation devoutly to be wished
آن فرجامی است که باید پرهیزکارانه در آرزویش بود.

3. She devoutly hoped he was telling the truth.
[ترجمه گوگل]او عاشقانه امیدوار بود که او حقیقت را می گوید
[ترجمه ترگمان]از صمیم قلب امیدوار بود که او حقیقت را بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He devoutly hoped that they would reach a peaceful agreement.
[ترجمه گوگل]او عمیقا امیدوار بود که آنها به یک توافق صلح آمیز دست یابند
[ترجمه ترگمان]او از صمیم قلب امیدوار بود که آن ها به یک توافق صلح آمیز برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He devoutly hoped it was true.
[ترجمه گوگل]او عمیقا امیدوار بود که حقیقت داشته باشد
[ترجمه ترگمان]از صمیم قلب امیدوار بود که این حقیقت داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was a devoutly Catholic.
[ترجمه گوگل]او یک کاتولیک مومن بود
[ترجمه ترگمان]او واقعا کاتولیک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We constantly challenged and reviewed our own most devoutly held beliefs.
[ترجمه گوگل]ما دائماً اعتقادات خود را به چالش می کشید و مرور می کردیم
[ترجمه ترگمان]ما دائما به چالش کشیده و عقاید خود را مورد بررسی قرار دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The south is more agrarian and devoutly Islamic.
[ترجمه گوگل]جنوب بیشتر ارضی و مذهبی است
[ترجمه ترگمان]جنوب more و devoutly است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bertha was devoutly grateful to Miss Ley for her opportune return on Gerald's last night.
[ترجمه گوگل]برتا صمیمانه از خانم لی به خاطر بازگشت مناسبش در شب گذشته جرالد سپاسگزار بود
[ترجمه ترگمان]بر تا با کمال تاسف از دوشیزه Ley برای بازگشت به آخرین شب جرالد تشکر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Francie devoutly hoped he might soon get tired, and slip off to bed ManProperty.
[ترجمه گوگل]فرانسی عاشقانه امیدوار بود که به زودی خسته شود و به رختخواب ManProperty برود
[ترجمه ترگمان]از صمیم قلب امیدوار بود که به زودی خسته شود و به رختخواب برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I believed devoutly in her power to fascinate him, in her dazzling loveliness.
[ترجمه گوگل]من به قدرت او برای مجذوب کردن او، به زیبایی خیره کننده اش ایمان داشتم
[ترجمه ترگمان]به اعتقاد من اعتقاد راسخ داشت که او را مجذوب خود دارد، در زیبایی خیره کننده او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is devoutly to be wished, ie something I hope very much will happen.
[ترجمه گوگل]از روی عبادت باید آرزو کرد، یعنی چیزی که خیلی امیدوارم اتفاق بیفتد
[ترجمه ترگمان]از صمیم قلب آرزو دارد که آرزو کند، یعنی چیزی که امیدوارم اتفاق بیفتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Celebrating it devoutly, and thus encountering Christ personally, should be the centre of all our days.
[ترجمه گوگل]جشن گرفتن از روی عبادت، و در نتیجه مواجهه شخصی با مسیح، باید مرکز همه روزهای ما باشد
[ترجمه ترگمان]با ایمان جشن بگیریم، و در نتیجه با مسیح مصادف شویم، باید مرکز همه روزه ای ما باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is devoutly wished on my part, that these precedents may be fixed on true principles.
[ترجمه گوگل]از طرف من از روی عبادت آرزو می کنم که این سوابق ممکن است بر اساس اصول واقعی تثبیت شوند
[ترجمه ترگمان]با کمال خلوص نیت به نوبه خود، که این سوابق ممکن است بر اصول صحیح استوار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You are witnesses, and so is God, how devoutly and justly and blamelessly we behaved toward you believers.
[ترجمه گوگل]شما شاهدید و خدا نیز شاهدید که ما با شما مؤمنان چقدر عابدانه و عادلانه و بی عیب رفتار کردیم
[ترجمه ترگمان]شما شاهد هستید، و بنابراین، خدای من، چگونه با ایمان و به حق، ما نسبت به شما رفتار کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a pious manner, religiously; seriously, in a devoted manner

پیشنهاد کاربران

مثال:
And the others, including the governor of Azerbaijan, the president's security guard, and the three dear members of the flight crew, they were all — according to those who knew them — competent, distinguished, devoutly religious individuals.
...
[مشاهده متن کامل]

و دیگران شامل استاندار آذربایجان. مامور حفاظت رئیس جمهور و سه نفر از اعضای عزیز خدمه پرواز. آنها همگی بقول کسانی که آنها را می شناختند افرادی شایسته ممتاز و �عمیقا� مذهبی بودند.

تحسین برانگیز
enthusiastically
۱ - شدیدا معتقدانه، دیندارانه
۲ - به شدت، عمیقا
راهب آسا. [ هَِ ] ( ص مرکب ) مانند راهب. همچون راهب. مثل راهب :
فلک کژروتر است از خط ترسا
مرا دارد مسلسل راهب آسا.
خاقانی.
بی چلیپای خم مویت و زنار خطت
راهب آسا همه تن سلسله ور باد مرا.
خاقانی.

بپرس