devout

/dɪˈvaʊt//dɪˈvaʊt/

معنی: عابد، مذهبی، دین دار
معانی دیگر: (بسیار مذهبی) پارسا، زاهد، متدین، مومن، متعصب، (رعایت کننده ی حرمت مقدسات) پرخضوع و خشوع، از ته دل، صمیمانه، قلبی، صادق، صمیمی، اهل اخلاص، صدیق، بی شیله پیله، پارسا منش

جمله های نمونه

1. devout wishes for her recovery
آرزوی صمیمانه برای بهبود او

2. a devout posture
قیافه و حالت حاکی از احترام

3. her devout prayer
دعای زاهدانه ی او

4. he is a devout christian
او یک مسیحی متدین است.

5. the rapture of a devout man
خلسه ی یک مرد پارسا

6. She is a devout Roman Catholic.
[ترجمه گوگل]او یک کاتولیک مومن است
[ترجمه ترگمان]او کاتولیک devout است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His grandfather is a devout Buddhist.
[ترجمه گوگل]پدربزرگ او یک بودایی معتقد است
[ترجمه ترگمان]پدربزرگش یک بودایی دیندار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The devout man prayed daily.
[ترجمه گوگل]آن مرد عابد هر روز نماز می خواند
[ترجمه ترگمان]مرد devout هر روز دعا می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is my devout hope that we can work together in peace.
[ترجمه Learner] از صمیم قلب امیدوارم بتونیم در صلح با هم کار کنیم
|
[ترجمه گوگل]من امیدوارم که بتوانیم در صلح با هم کار کنیم
[ترجمه ترگمان]این امید من است که بتوانیم در صلح با هم هم کاری کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She was a devout Catholic and, so far as I am aware, morally unassailable.
[ترجمه گوگل]او یک کاتولیک مومن بود و تا آنجا که من می دانم، از نظر اخلاقی غیرقابل نفوذ بود
[ترجمه ترگمان]او یک کاتولیک مذهب بود و تا آنجا که من می دانم، به نظر من غیرقابل حمله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was a devout Christian.
[ترجمه گوگل]او یک مسیحی مؤمن بود
[ترجمه ترگمان]او مسیحی مومنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The devout Buddhist sees the hare who was willing to be roasted alive so the starving brahmin could eat his flesh.
[ترجمه گوگل]بودایی مؤمن خرگوش را می بیند که حاضر بود زنده زنده بریان شود تا برهمن گرسنه بتواند گوشت او را بخورد
[ترجمه ترگمان]بودایی devout خرگوشی را می بیند که حاضر است زنده کباب شود تا the گرسنه بتوانند گوشت او را بخورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In her youth she was a devout Catholic, faithfully performing the Stations of the Cross.
[ترجمه گوگل]در جوانی او یک کاتولیک متعهد بود و با وفاداری به انجام ایستگاه های صلیب پرداخت
[ترجمه ترگمان]در جوانیش یک کاتولیک مومن بود و با کمال وفاداری ایستگاه های صلیب را اجرا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Benedict and lived all his days as a devout monk.
[ترجمه گوگل]بندیکت و تمام روزهای خود را به عنوان یک راهب مؤمن زندگی کرد
[ترجمه ترگمان]در تمام ایام عمر خود به عنوان یک راهب مومن زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A devout Calvinist Methodist and strict advocate of temperance, Davies became a patron of Nonconformist and other charitable and educational causes.
[ترجمه گوگل]دیویس که متدیست کالوینیست متدین و مدافع سرسخت اعتدال بود، حامی غیرهمنوایی و سایر اهداف خیریه و آموزشی شد
[ترجمه ترگمان]یک متدیست کالونی متعصب و طرفدار سرسخت میانه روی، دیویس حامی of و سایر علل خیریه و آموزشی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عابد (صفت)
devout, pious, godly

مذهبی (صفت)
religious, devout, pious

دین دار (صفت)
religious, inward, devout, pious

انگلیسی به انگلیسی

• sincere, earnest; pious, religious, reverent
a devout person has deep religious beliefs.

پیشنهاد کاربران

کلمه ی devout به معنی �مؤمن، معتقد، دیندار، وفادار� هست و هم در معنای مذهبی و هم در معنای کلی تر ( وفاداری یا اعتقاد شدید به چیزی ) به کار می ره.
### 🔹 Collocations with devout:
1. devout Christian / Muslim / Buddhist → مؤمن مسیحی / مسلمان / بودایی
...
[مشاهده متن کامل]

2. devout believer → مؤمن واقعی، باورمند عمیق
3. devout faith → ایمان قوی
4. devout follower → پیرو وفادار
5. devout prayer → دعای خالصانه
6. devout Catholic / Jew / Hindu → کاتولیک/یهودی/هندو مؤمن
7. devout lifestyle → سبک زندگی مؤمنانه
8. devout worshipper → عبادت کننده ی مؤمن
9. devout family → خانواده ای دیندار
10. devout heart → دل یا نیت خالص و مؤمنانه
- - -
### 🔸 10 Complex Natural Sentences with devout ( with FA translation ) :
1. Although she is a devout Christian, she respects people of all faiths and beliefs.
گرچه او یک مسیحی مؤمن است، اما برای همه ی ادیان و باورها احترام قائل است.
2. His grandmother was a devout Muslim who never missed a single prayer in her life.
مادربزرگش یک مسلمان مؤمن بود که هیچ وقت حتی یک نماز را هم از دست نداد.
3. The devout followers of the guru traveled thousands of miles just to hear his teachings.
پیروان وفادار آن استاد هزاران کیلومتر سفر کردند تا فقط سخنانش را بشنوند.
4. She led a devout lifestyle, dedicating her days to prayer, charity, and meditation.
او سبک زندگی مؤمنانه ای داشت و روزهایش را وقف دعا، خیریه و مراقبه کرده بود.
5. Despite being a devout Catholic, he questioned some of the church’s more conservative views.
با وجود اینکه یک کاتولیک مؤمن بود، اما بعضی از دیدگاه های محافظه کارانه ی کلیسا را زیر سؤال می برد.
6. He was known as a devout believer in justice, always standing up for the oppressed.
او به عنوان یک باورمند عمیق به عدالت شناخته می شد که همیشه از مظلومان دفاع می کرد.
7. Her devout prayers in times of crisis gave her strength to keep going.
دعاهای خالصانه اش در زمان بحران به او قدرت ادامه دادن می داد.
8. In that devout family, religion was not just a tradition—it was a way of life.
در آن خانواده ی مؤمن، دین فقط یک سنت نبود، بلکه شیوه ای از زندگی بود.
9. Though he was not religious, he admired the discipline and peace in his devout friend’s life.
گرچه خودش مذهبی نبود، اما نظم و آرامش در زندگی دوست مؤمنش را تحسین می کرد.
10. She kept a devout heart even when life’s hardships tried to shake her faith.
حتی وقتی سختی های زندگی سعی در لرزاندن ایمانش داشتند، قلب مؤمن خود را حفظ کرد.
chatgpt

Devout: متدین، مذهبی
Devote: فدا کردن، وقف کردن، اختصاص دادن،
Devotion: وفاداری، علاقه و عشق، ارادت۲. تقوا ، تدین
Devotee: مجاهد، فدایی
۱. مومن. متدین. با ایمان ۲. مذهبی ۳. صادق. صدیق. با اخلاص ۳. صادقانه. قلبی
✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Pious or deeply committed to religious practices; showing reverence 🙏👳‍♂️
🔍 مترادف: Pious, reverent
✅ مثال: She was a devout follower, attending church services every Sunday without fail
افرادی که از تمامی قوانین دین خود پیروی می کنند.
متعهد
متقی
بسیار معتقد به یک دین / وفادار / جدی و صادق و دارای احترام برای چیزی
adjective
[more devout; most devout]
🔴 1 : deeply religious : devoted to a particular religion
◀️They are devout Catholics.
...
[مشاهده متن کامل]

🔴 2 a : loyal to something : devoted to a particular belief, organization, person, etc.
◀️ His parents are devout [=staunch] believers in the value of a good education.
🔴 b : serious and sincere
◀️It is his devout wish to help people in need.
DEVOUTLY | قید
◀️ a devoutly religious family
◀️ It is a thing devoutly to be wished. [=a thing worth wishing for; a thing you want very much to happen]
◀️ It was islam under Islamic golden age which made you civilized. Why do you think iranians are so devout muslims for so long. Because they know Islam is the only true religion

معتقد
با ایمان
متدین خدا شناس ، نیکو سرور ، راستگار ، دیندار و فربود و راست و درست و شاهیده و درستکار و راستکار و پایدار و در دین خود و شاهنده و صالح وصادق وبادیانت
خصوصیات متدین بودن شما باعث خشنودی من است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس