devitalize

/ˌdiːˈvaɪtəlaɪz//ˌdiːˈvaɪtəlaɪz/

معنی: ضعیف کردن، بی جان کردن، از نیرو انداختن، از کار انداختن
معانی دیگر: از شور و طراوت چیزی کاستن

مترادف ها

ضعیف کردن (فعل)
diminish, feeble, slack, emaciate, weaken, debilitate, infirm, impair, enfeeble, devitalize, loosen, relax, unloose

بی جان کردن (فعل)
devitalize, devitalise

از نیرو انداختن (فعل)
devitalize, devitalise

از کار انداختن (فعل)
paralyze, disable, knock up, jade, devitalize, devitalise, petrify

انگلیسی به انگلیسی

• drain of vitality, make lifeless (also devitalise)

پیشنهاد کاربران

دندانپزشکی: حذف حیات و ویژگی های حیاتی دندان
تباه کردن
تخریب شدن، از بین رفتن

بپرس