devilry

/ˈdevlri//ˈdevlri/

معنی: دو بهم زنی، فتنه، عمل شیطانی
معانی دیگر: (انگلیس)، سحر و جادو، رفتار شیطانی، ظلم یا بدجنسی شدید، فتنه انگیزی

جمله های نمونه

1. She's up to some devilry or other.
[ترجمه گوگل]او تا به برخی از شیطان یا چیزهای دیگر
[ترجمه ترگمان]او به یک شیطان یا دیگر تعلق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Though I lack words to describe such devilry, I will try.
[ترجمه گوگل]اگرچه کلماتی برای توصیف چنین شیطانی ندارم، سعی خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]اگر چه من کلماتی برای توصیف این گستاخی ندارم، سعی خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He must be out on some proper devilry, or he wouldn't miss the party.
[ترجمه گوگل]او باید با یک شیطنت مناسب بیرون بیاید، وگرنه مهمانی را از دست نمی دهد
[ترجمه ترگمان]باید یک جور کلک حسابی راه انداخته باشد، وگرنه مهمانی را از دست نخواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Who could tell what devilry the ingenious Americans were up to?
[ترجمه گوگل]چه کسی می تواند بگوید آمریکایی های مبتکر چه شیطانی دارند؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی می توانست بگوید که این آمریکایی های پست فطرت چه نقشه ای دارند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Yet none of this external spin matched the turbulence and unlicensed devilry which possessed him when he was with Jen.
[ترجمه گوگل]با این حال هیچ یک از این چرخش های بیرونی با آشفتگی و شیطان بدون مجوزی که او را در زمانی که با جن بود تسخیر کرده بود، مطابقت نداشت
[ترجمه ترگمان]با این حال، هیچ یک از این spin خارجی با یک دوز شیطانی و بدون مجوز نبود که وقتی با جن بود، او را تسخیر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But he didn't know that, and a perverse sense of devilry urged her to lead him on.
[ترجمه گوگل]اما او این را نمی‌دانست و یک حس شیطانی منحرف او را ترغیب می‌کرد تا او را به پیش ببرد
[ترجمه ترگمان]اما او این را نمی دانست و یک حس شیطانی شیطانی او را وادار می کرد که او را به سمت خودش هدایت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Finding she couldn't unseat him, she paused for breath, anticipating her next devilry.
[ترجمه گوگل]متوجه شد که نمی تواند او را از جایش کنار بگذارد، برای نفس کشیدن مکث کرد و انتظار شیطان بعدی خود را داشت
[ترجمه ترگمان]چون دید که نمی تواند او را از روی زمین بردارد، برای نفس کشیدن مکث کرد و منتظر بود که شیطانی بعدی او باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Don't forget that she has magic in her fingers and devilry dancing in her blood.
[ترجمه گوگل]فراموش نکنید که او در انگشتانش جادو دارد و در خونش رقص شیطانی
[ترجمه ترگمان]فراموش نکن که او جادو در انگشتانش دارد و شیطانی در خون او می رقصد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. While police displayed evidence of the gang's alleged subcutaneous devilry, international perfume makers were skeptical because the market for the material is small.
[ترجمه گوگل]در حالی که پلیس شواهدی از شیطان زیرپوستی ادعایی این باند را به نمایش گذاشت، عطرسازان بین‌المللی شک داشتند زیرا بازار این مواد کوچک است
[ترجمه ترگمان]در حالی که پلیس شواهدی از این باند را به نمایش گذاشته است، سازندگان عطر بین المللی تردید داشتند؛ چرا که بازار برای این مواد کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Using derivatives except for bona fide insurance is regarded as devilry itself.
[ترجمه گوگل]استفاده از مشتقات به جز بیمه با حسن نیت خود شیطان محسوب می شود
[ترجمه ترگمان]استفاده از مشتقات به جز یک بیمه، به خودی خود، به صورت devilry تلقی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دو بهم زنی (اسم)
devilry, deviltry

فتنه (اسم)
seduction, riot, temptation, sedition, intrigue, devilry, insurrection

عمل شیطانی (اسم)
dodge, devilry

انگلیسی به انگلیسی

• uncontrolled mischievousness; wickedness, fiendishness; magic, witchcraft, works of the devil (also deviltry)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : devil / devilry / devilment / deviltry
✅️ صفت ( adjective ) : devilish
✅️ قید ( adverb ) : devilishly

بپرس