1. devil in the similitude of a man
شیطان به شکل یک مرد
2. that devil of a car conked out again!
این ماشین لعنتی دوباره خاموش شد!
3. the devil equivocates in order to decive mankind
شیطان به منظور اغفال بشر تزویر می کند.
4. the devil tempted him
شیطان او را وسوسه کرد.
5. the devil you did!
واقعا راست می گویی که این کار را کردی !
6. a devil of a
حالت شدید چیزی،بی نهایت،بسیار (بد)
7. the devil
(عامیانه - نشان خشم یا شگفتی) غلط (کردی)،راستش را بگو!
8. the devil makes work for idle hands
شیطان آدم بیکاره را آسان تر وسوسه می کند
9. the devil to pay
دردسر،تقاص
10. that poor devil standing there. . .
آن مرد بیچاره که آنجا ایستاده . . .
11. better the devil you know than the devil you don't
آدم بدجنس آشنا از آدم بدجنس غریبه بهتر است
12. between the devil and the deep (blue) sea
(گیرافتاده) بین دو چیز ناخوشایند،بین چاه و چوله،نه راه پس و نه راه پیش داشتن
13. give the devil his due
پاداش کار خوب همه حتی شیطان را باید داد،حتی حق شیطان را هم نباید پایمال کرد
14. play the devil with
(عامیانه) به همزدن،خراب کردن،دخل کسی (یا چیزی) را آوردن
15. play the devil with
سخت صدمه زدن،شدیدا مختل کردن
16. raise the devil
1- شیطان را احضار کردن 2- (عامیانه) شادی و بزن و بکوب کردن
17. he is a devil with the girls
دخترها را که می بیند مثل گرگ می شود.
18. there is a devil of a mess in this office
این اداره خیلی درهم و برهم است (خر تو خر است)
19. go to the devil
1- گمراه و فاسد شدن 2- (حرف امر حاکی از خشم) برو به جهنم !،گورت را گم کن !
20. there will be the devil to pay if you come late!
وای بر تو اگر دیر بیایی !
21. there's many a human-faced devil . . .
ای بسا ابلیس آدم رو که هست . . . .
22. raise cain (or the devil or hell or a rumpus or the roof, etc. )
بسیار خشمگین شدن،محشر به پا کردن،شور و شر ایجاد کردن
23. faust sold his soul to the devil
فاوست روح خود را به شیطان تسلیم کرد.
24. revenge is the work of the devil
کینه توزی کار شیطان است.
25. tell the truth and shame the devil
حتی اگر به ضررت تمام می شود راست بگو
26. the world of the flesh and the devil
وسوسه های این جهان،دنیای شهوات و شیطان
27. at the wedding party, some of the guests really raised the devil
در جشن عروسی برخی از میهمانان حسابی بزن و بکوب راه انداختند.
28. Talk of the Devil, and he is bound to appear.
[ترجمه گوگل]صحبت از شیطان است، و او باید ظاهر شود
[ترجمه ترگمان]درباره شیطان حرف بزن، و او هم موظف است که به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]درباره شیطان حرف بزن، و او هم موظف است که به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
29. It is easier to raise the devil than to lay him.
[ترجمه گوگل]بزرگ کردن شیطان آسانتر از خوابیدن اوست
[ترجمه ترگمان]بالاتر از آن است که شیطان را بلند کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بالاتر از آن است که شیطان را بلند کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
30. He must needs go whom the devil drives.
[ترجمه گوگل]او باید برود که شیطان او را می راند
[ترجمه ترگمان]او باید به کسی احتیاج داشته باشد که شیطان آن را می راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او باید به کسی احتیاج داشته باشد که شیطان آن را می راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید