devastate

/ˈdevəˌstet//ˈdevəsteɪt/

معنی: خراب کردن، ویران کردن، تاراج کردن، پایمال کردن
معانی دیگر: (کاملا) خراب کردن، با خاک یکسان کردن، گیج و سراسیمه کردن، خورد کردن

جمله های نمونه

1. each one of these bombs can devastate a city
هریک از این بمب ها می تواند شهری را با خاک یکسان کند.

2. Disapproval would at first enrage and then devastate him, and these warning messages apparently arrived visually.
[ترجمه گوگل]عدم تایید در ابتدا او را عصبانی و سپس ویران می کرد و ظاهراً این پیام های هشدار دهنده به صورت بصری می رسید
[ترجمه ترگمان]Disapproval ابتدا عصبانی می شد و سپس او را ویران می کرد و این پیام های هشدار ظاهرا به صورت بصری می رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And without it, a trade war could devastate already shaky world economies.
[ترجمه گوگل]و بدون آن، یک جنگ تجاری می تواند اقتصادهای متزلزل جهان را ویران کند
[ترجمه ترگمان]و بدون آن، یک جنگ تجاری می تواند اقتصادهای جهان متزلزل را ویران کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Situations that would devastate others may be dealt with in constructive ways.
[ترجمه گوگل]با موقعیت هایی که دیگران را ویران می کند ممکن است به روش های سازنده برخورد شود
[ترجمه ترگمان]شرایطی که دیگران را از بین ببرد، ممکن است به طرق سازنده مورد بررسی قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Eclipse was also intended to devastate entire worlds.
[ترجمه گوگل]Eclipse همچنین برای ویران کردن کل دنیاها بود
[ترجمه ترگمان]کسوف همچنین قصد دارد کل جهان را ویران کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Earthquakes can also cause tsunamis, which devastate coastal regions.
[ترجمه گوگل]زلزله همچنین می تواند باعث سونامی شود که مناطق ساحلی را ویران می کند
[ترجمه ترگمان]زلزله همچنین می تواند باعث ایجاد سونامی شود که مناطق ساحلی را ویران کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A fire or blood devastate and precious paper - historical documents completely.
[ترجمه گوگل]یک آتش سوزی یا خون کاغذ ویرانگر و گرانبها - اسناد تاریخی کاملاً
[ترجمه ترگمان]آتش سوزی یا آتش سوزی به طور کامل اسناد تاریخی کاغذ و اسناد تاریخی را به طور کامل ویران کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What exactly happens when I hit the Devastate button?
[ترجمه گوگل]وقتی دکمه Devastate را می زنم دقیقا چه اتفاقی می افتد؟
[ترجمه ترگمان]وقتی دکمه \"devastate\" رو می زنم چی میشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Devastate damage ( and threat ) benefits from damage - increasing talents.
[ترجمه گوگل]آسیب (و تهدید) ویرانگر از آسیب - افزایش استعدادها سود می برد
[ترجمه ترگمان]آسیب devastate (و تهدید)از استعدادهای فزاینده ناشی از آسیب ناشی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In what ways is Devastate better than Sunder Armor?
[ترجمه گوگل]Devastate از چه نظر بهتر از Sunder Armor است؟
[ترجمه ترگمان]به چه طریقی بهتر از Sunder آرمور؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Devastate can crit and therefore generate added threat from the extra damage.
[ترجمه گوگل]ویرانگر می تواند باعث ایجاد تهدید اضافی از آسیب اضافی شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین می تواند یک تهدید اضافی را از آسیب اضافی ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Corruption, organized crime[Sentence dictionary], and terrorist activities threaten to devastate the process.
[ترجمه گوگل]فساد، جنایات سازمان یافته [فرهنگ احکام]، و فعالیت های تروریستی این روند را تهدید می کند
[ترجمه ترگمان]فساد، جرم سازمان یافته [ جمله فرهنگ لغت، و فعالیت های تروریستی تهدیدی برای تخریب این فرآیند هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They intended to devastate the town at one stroke.
[ترجمه گوگل]آنها قصد داشتند با یک قدم شهر را ویران کنند
[ترجمه ترگمان]قصد داشتند در یک حمله شهر را ویران کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This September I was invited to devastate the moors of a friend in the north.
[ترجمه گوگل]سپتامبر امسال از من دعوت شده بود تا لنگرگاه یکی از دوستانم را در شمال ویران کنم
[ترجمه ترگمان]در ماه سپتامبر به یکی از دوستانم که در شمال بود، دعوت شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Oil spills devastate the natural environment, endanger public health, imperil drinking water and disrupt the economy.
[ترجمه گوگل]نشت نفت محیط طبیعی را ویران می کند، سلامت عمومی را به خطر می اندازد، آب آشامیدنی را به خطر می اندازد و اقتصاد را مختل می کند
[ترجمه ترگمان]ریزش های نفتی محیط طبیعی را ویران می کنند، سلامت عمومی را به خطر می اندازند، آب آشامیدنی را به خطر می اندازند و اقتصاد را مختل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خراب کردن (فعل)
ruin, destroy, undo, corrupt, spoil, debauch, deteriorate, wreck, pull down, batter, take down, botch, disfigure, muck, vitiate, impair, demolish, devastate, dilapidate, muddle, ruinate, wrack, immoralize, unmake

ویران کردن (فعل)
desolate, destroy, harry, ravage, rubble, throw, demolish, havoc, raze, devastate, ruinate, kayo, knockout

تاراج کردن (فعل)
devastate, overrun

پایمال کردن (فعل)
overwhelm, suppress, override, inculcate, devastate, trample

انگلیسی به انگلیسی

• destroy, ruin
if something devastates a place, it damages it very badly or destroys it totally.

پیشنهاد کاربران

completely destroy
۱. ویران کردن. تخریب کردن. ۲. نابود کردن. تباه کردن. از بین بردن ۳. مبهوت کردن. گیج و منگ کردن
مثال:
Indeed when kings enter a town, they devastate it
براستی وقتی پادشاهان به شهری وارد می شوند آن را ویران و تباه می کنند.
�إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَةً أَفْسَدُوهَا�
devastate = to destroy a place or thing completely or cause great damage
devastate = annihilate = demolish = ruin = destroy = spoil
*raze to the ground
Wipe out
Gaze to the ground
Eliminate
Annihilat
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : devastate
اسم ( noun ) : devastation
صفت ( adjective ) : devastating / devastated
قید ( adverb ) : devastatingly
آوار کردن
برای انسان اگر استفاده شود
می تواند به انسانی که از نظر فیزیکی و روانی در هم فرو ریخته و در خود شکسته معنا بشود
یا انسانی که بدبخت و بیچاره است و داغون است و دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد
اگر مفید بود لطفاً لایک کنید ❤️🙏🏻
verb
[ obj]
1 : to destroy much or most of ( something ) : to cause great damage or harm to ( something )
The flood devastated the town.
◀️The disease has devastated the area's oak tree population.
...
[مشاهده متن کامل]

◀️The hurricane left the island completely devastated.
The town was devastated [=ruined] when the factory◀️ closed
2 : to cause ( someone ) to feel extreme emotional pain — usually used as ( be ) devastated
◀️She was devastated by the breakup of her marriage
◀️ Awww it's so cute. I'm devastated
ویرانی بسیار شدید به عمل آوردن - کاملا یا تقریبا بطور کلی خراب کردن

. e. g
1 ) He was devastated when his girlfriend gave him the push
2 ) When I heard the news, I was devastated
از بین بردن
داغون کردن

بهم ریختن
با خاک یکسان کردن
causing shock or distress
ویران کردن
شوکه کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس