1. There's been a further devaluation of the dollar.
[ترجمه گوگل]کاهش بیشتر ارزش دلار وجود دارد
[ترجمه ترگمان]کاهش دیگری از دلار وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کاهش دیگری از دلار وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The devaluation of the pound has put our estimates out by several thousands.
[ترجمه گوگل]کاهش ارزش پوند تخمین های ما را چندین هزار نفر اعلام کرده است
[ترجمه ترگمان]کاهش ارزش پوند برآورده ای ما را هزاران نفر برآورد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کاهش ارزش پوند برآورده ای ما را هزاران نفر برآورد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The devaluation of the pound will make British goods more competitive abroad.
[ترجمه گوگل]کاهش ارزش پوند باعث رقابتی شدن کالاهای انگلیسی در خارج از کشور می شود
[ترجمه ترگمان]کاهش ارزش پوند باعث خواهد شد که کالاهای انگلیسی در خارج از کشور رقابتی تر شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کاهش ارزش پوند باعث خواهد شد که کالاهای انگلیسی در خارج از کشور رقابتی تر شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The devaluation of the dollar had a strong effect on the financial markets.
[ترجمه گوگل]کاهش ارزش دلار تاثیر زیادی بر بازارهای مالی گذاشت
[ترجمه ترگمان]کاهش ارزش دلار تاثیر زیادی در بازارهای مالی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کاهش ارزش دلار تاثیر زیادی در بازارهای مالی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Any devaluation of sterling would make it even more difficult to keep inflation low.
[ترجمه گوگل]هر گونه کاهش ارزش پوند، پایین نگه داشتن تورم را دشوارتر می کند
[ترجمه ترگمان]هر کاهش ارزش پوند انگلیس باعث خواهد شد که تورم پایین بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هر کاهش ارزش پوند انگلیس باعث خواهد شد که تورم پایین بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. There has been a further small devaluation against the dollar.
[ترجمه گوگل]کاهش اندک ارزش بیشتری در برابر دلار رخ داده است
[ترجمه ترگمان]کاهش دیگری در برابر دلار وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کاهش دیگری در برابر دلار وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It will lead to devaluation of a number of European currencies.
[ترجمه گوگل]این امر منجر به کاهش ارزش تعدادی از ارزهای اروپایی خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این امر منجر به کاهش ارزش ارزه ای اروپایی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این امر منجر به کاهش ارزش ارزه ای اروپایی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Devaluation would only give the economy a brief respite.
[ترجمه گوگل]کاهش ارزش فقط یک مهلت کوتاه به اقتصاد می دهد
[ترجمه ترگمان]Devaluation تنها به اقتصاد یک مهلت کوتاه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Devaluation تنها به اقتصاد یک مهلت کوتاه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The billion-dollar question was whether a devaluation of the dollar would jeopardize New York's position as a financial centre.
[ترجمه گوگل]سوال میلیارد دلاری این بود که آیا کاهش ارزش دلار موقعیت نیویورک را به عنوان یک مرکز مالی به خطر می اندازد؟
[ترجمه ترگمان]سوال میلیارد دلاری این بود که آیا کاهش ارزش دلار موقعیت نیویورک را به عنوان یک مرکز مالی به خطر می اندازد یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سوال میلیارد دلاری این بود که آیا کاهش ارزش دلار موقعیت نیویورک را به عنوان یک مرکز مالی به خطر می اندازد یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The dogma of parity ruled out devaluation to boost exports.
[ترجمه گوگل]دگم برابری کاهش ارزش برای تقویت صادرات را رد کرد
[ترجمه ترگمان]اصل برابری پول، کاهش ارزش صادرات را رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اصل برابری پول، کاهش ارزش صادرات را رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. So far the devaluation has acted as a safety valve for the most immediate pressures.
[ترجمه گوگل]تاکنون کاهش ارزش به عنوان یک سوپاپ اطمینان برای فوری ترین فشارها عمل کرده است
[ترجمه ترگمان]تاکنون این کاهش ارزش به عنوان یک دریچه ایمنی برای the فشار عمل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تاکنون این کاهش ارزش به عنوان یک دریچه ایمنی برای the فشار عمل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Meanwhile, inflation spurred by the devaluation ate into workers' paychecks.
[ترجمه گوگل]در همین حال، تورم ناشی از کاهش ارزش پول به دستمزد کارگران خورد
[ترجمه ترگمان]در همین حال، تورم ناشی از کاهش ارزش پول به کارگران پرداخت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در همین حال، تورم ناشی از کاهش ارزش پول به کارگران پرداخت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The devaluation of the lira did help restore some sense of stability to other parts of the financial system.
[ترجمه گوگل]کاهش ارزش لیر به بازگرداندن حس ثبات به سایر بخشهای سیستم مالی کمک کرد
[ترجمه ترگمان]کاهش لیره به احیای برخی از احساس ثبات به دیگر بخش های سیستم مالی کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کاهش لیره به احیای برخی از احساس ثبات به دیگر بخش های سیستم مالی کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The Salinas government is adamant that a large devaluation would be both damaging and unnecessary.
[ترجمه گوگل]دولت سالیناس مصمم است که کاهش ارزش زیاد هم مضر و هم غیرضروری است
[ترجمه ترگمان]دولت سالیناس بر این باور است که کاهش شدید کاهش ارزش، هم زیان آور و هم غیر ضروری خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دولت سالیناس بر این باور است که کاهش شدید کاهش ارزش، هم زیان آور و هم غیر ضروری خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The devaluation and the cuts in subsidies resulted in price rises of between 100 and 120 percent.
[ترجمه گوگل]کاهش ارزش و کاهش یارانه ها منجر به افزایش قیمت ها بین 100 تا 120 درصد شد
[ترجمه ترگمان]کاهش قیمت و کاهش یارانه منجر به افزایش قیمت بین ۱۰۰ تا ۱۲۰ درصد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کاهش قیمت و کاهش یارانه منجر به افزایش قیمت بین ۱۰۰ تا ۱۲۰ درصد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید