detumescence


شل شدن (به ویژه از شقی افتادن آلت مردی)، خوابیدگی آلت تناسلی مرد

جمله های نمونه

1. Have scattered stasis detumescence, Detoxification, Hemostatic effect.
[ترجمه گوگل]دارای استاز زدایی پراکنده، سم زدایی، اثر هموستاتیک
[ترجمه ترگمان]Have stasis، Detoxification، hemostatic scattered
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. As a result, the swelling of the sex organs decreases (detumescence) and the body returns to its former unexcited state.
[ترجمه گوگل]در نتیجه تورم اندام‌های جنسی کاهش می‌یابد (دوموسانس) و بدن به حالت غیر هیجان‌زده قبلی خود باز می‌گردد
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، تورم اندام های جنسی کاهش می یابد (detumescence)و بدن به حالت قبلی unexcited باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Conclusion: wind-dampness-antalgic powders have antiphlogistic and detumescence and antalgic effection.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: پودرهای باد-نم-آنتالژیک دارای اثر ضد فلوژیستی و خلط آور و ضد درد هستند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: پودرهای باد - dampness دارای antiphlogistic و detumescence و antalgic effection هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. How long hind can complete detumescence?
[ترجمه گوگل]چه مدت می تواند خلاصی کامل کند؟
[ترجمه ترگمان]تا کی می تونه \"detumescence\" رو کامل کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Detumescence, odynolysis, and regeneration could be achieved by physical therapy with comprehensive methods.
[ترجمه گوگل]با فیزیوتراپی با روش‌های جامع می‌توان به دتومسانس، ادینولیز و بازسازی دست یافت
[ترجمه ترگمان]detumescence، odynolysis و بازسازی را می توان با روش درمانی فیزیکی با روش های جامع به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They also take effect in sterilization, decalescence, detumescence, softening skin and maintaining cell vitality.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین در عقیم سازی، رفع جرم، رفع جرم، نرم شدن پوست و حفظ شادابی سلولی موثر هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین در استریلیزاسیون، decalescence، detumescence، نرم کردن پوست و حفظ حیات سلول، تاثیر می پذیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Did the eye become swollen how ability detumescence?
[ترجمه گوگل]آیا چشم متورم شد چگونه توانایی پاکسازی بدن؟
[ترجمه ترگمان]آیا چشم ورم کرده بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective : To observe the clinical effect of detumescence powder to breast cancer.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر بالینی پودر دتومسانس بر سرطان سینه
[ترجمه ترگمان]هدف: مشاهده اثر بالینی پودر detumescence به سرطان پستان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bump of mammary gland of how fast detumescence?
[ترجمه گوگل]برآمدگی غده پستانی با چه سرعتی تخلیه می شود؟
[ترجمه ترگمان]ضربه روی سینه چقدر سریع؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Function: Anti - inflammation, bloodshot removal, detumescence, smoothing and repairing the sensitive skin and promoting healthy keratin.
[ترجمه گوگل]عملکرد: ضد التهاب، رفع گلوله، رفع جرم، صاف کردن و ترمیم پوست حساس و تقویت کراتین سالم
[ترجمه ترگمان]وظیفه: ضد التهاب، حذف خون، detumescence، صاف کردن و تعمیر پوست حساس و بالا بردن کراتین سالم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What can make facial detumescence?
[ترجمه گوگل]چه چیزی می تواند پاکسازی صورت را ایجاد کند؟
[ترجمه ترگمان]چی می تونه صورت \"detumescence\" درست کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. How can let crural detumescence ~!
[ترجمه گوگل]چگونه می توانید اجازه دهید detumescence crural ~!
[ترجمه ترگمان]چه طور اجازه بدهید crural را رها کنیم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Conclusion: Southernwood compound is effective for anti - inflammation, detumescence and removing pain.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: ترکیب ساتروود برای ضدالتهاب، رفع خلط و رفع درد مؤثر است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: ترکیب southernwood برای مقابله با التهاب، detumescence و از بین بردن درد موثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Coclusion Safflower Paste has an obvious effect of anti - inflammation, detumescence and acesodyne.
[ترجمه گوگل]خمیر گلرنگ دارای اثر بارز ضد التهاب، خلط آور و آسودین است
[ترجمه ترگمان]چسباندن safflower چسباندن تاثیر آشکاری بر ضد التهاب، detumescence و acesodyne دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• reduction of swelling

پیشنهاد کاربران

خوابیدن: ( اسم ) 1. شل شدن آلت مردانه یا کلیتوریس پس از نعوظ یا ارگاسم 2. کم شدن ورم

بپرس