1. Efficient: The collection of performance data does not detrimentally influence the target of the monitoring.
[ترجمه گوگل]کارآمد: جمع آوری داده های عملکرد تأثیر مخربی بر هدف نظارت ندارد
[ترجمه ترگمان]کارآمد: جمع آوری داده های عملکرد تاثیری بر هدف پایش ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کارآمد: جمع آوری داده های عملکرد تاثیری بر هدف پایش ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Campaigning can bring political influences to bear on the students that might affect them detrimentally.
[ترجمه گوگل]مبارزات انتخاباتی می تواند تأثیرات سیاسی بر دانش آموزان بگذارد که ممکن است آنها را تحت تأثیر قرار دهد
[ترجمه ترگمان]فعالیت های انتخاباتی می توانند تاثیرات سیاسی بر روی دانشجویانی قرار دهند که ممکن است بر آن ها اثر بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فعالیت های انتخاباتی می توانند تاثیرات سیاسی بر روی دانشجویانی قرار دهند که ممکن است بر آن ها اثر بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. One of those ways, associated with higher crop yields, is to be sure that limitations of some other nutrient do not detrimentally affect N uptake and use.
[ترجمه گوگل]یکی از این راهها که با عملکرد بالاتر محصول مرتبط است، اطمینان از این است که محدودیتهای برخی از مواد مغذی دیگر تأثیر مخربی بر جذب و استفاده از نیتروژن ندارد
[ترجمه ترگمان]یکی از این روش ها، مرتبط با محصولات کشاورزی بالاتر، باید مطمئن باشد که محدودیت های برخی از مواد مغذی دیگر تاثیری بر جذب و استفاده ان ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یکی از این روش ها، مرتبط با محصولات کشاورزی بالاتر، باید مطمئن باشد که محدودیت های برخی از مواد مغذی دیگر تاثیری بر جذب و استفاده ان ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The central meaning shared by these verbs is . to influence unfavorably or detrimentally.
[ترجمه گوگل]معنای مرکزی مشترک این افعال است تأثیر نامطلوب یا مضر
[ترجمه ترگمان]معنی مرکزی که این افعال به اشتراک می گذارند عبارت است از: تا به طرز نامطلوبی تحت تاثیر قرار بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]معنی مرکزی که این افعال به اشتراک می گذارند عبارت است از: تا به طرز نامطلوبی تحت تاثیر قرار بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Because of the mail-checking, people's freedom of speech and communication had been deprived and the postal efficiency and reputation had also been detrimentally affected.
[ترجمه گوگل]به دلیل بازرسی نامه، آزادی بیان و ارتباطات مردم سلب شده بود و کارایی و شهرت پست نیز به شدت آسیب دیده بود
[ترجمه ترگمان]به دلیل چک - چک، آزادی بیان و ارتباط افراد محروم شده بود و اعتبار و شهرت پستی نیز تحت تاثیر قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به دلیل چک - چک، آزادی بیان و ارتباط افراد محروم شده بود و اعتبار و شهرت پستی نیز تحت تاثیر قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A particularly difficult set of well conditions that may detrimentally affect steel, elastomers, mud additives, electronics, or tools and tool components.
[ترجمه گوگل]مجموعهای از شرایط دشوار چاه که ممکن است بر فولاد، الاستومرها، افزودنیهای گل، لوازم الکترونیکی یا ابزارها و اجزای ابزار تأثیر منفی بگذارد
[ترجمه ترگمان]یک مجموعه بسیار دشوار از شرایط خوب که ممکن است بر فولاد، elastomers، افزودنی های گل، الکترونیک، یا ابزار و اجزای ابزار تاثیر بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک مجموعه بسیار دشوار از شرایط خوب که ممکن است بر فولاد، elastomers، افزودنی های گل، الکترونیک، یا ابزار و اجزای ابزار تاثیر بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Boyle's Law: When things are going well, someone will inevitably experiment detrimentally.
[ترجمه گوگل]قانون بویل: وقتی همه چیز به خوبی پیش می رود، یک نفر ناگزیر آزمایش های مضری را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]قانون بویل: وقتی همه چیز خوب پیش می رود، فردی به ناچار detrimentally را آزمایش خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قانون بویل: وقتی همه چیز خوب پیش می رود، فردی به ناچار detrimentally را آزمایش خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Canadian genetics study has shown that smoking may damage a man's sperm, which can be detrimentally passed along to offspring.
[ترجمه گوگل]مطالعه ژنتیکی کانادایی نشان داده است که سیگار کشیدن ممکن است به اسپرم مرد آسیب برساند، که می تواند به طور مضر به فرزندان منتقل شود
[ترجمه ترگمان]مطالعه ژنتیک کانادایی نشان داده است که سیگار کشیدن ممکن است به اسپرم یک مرد آسیب برساند که می تواند به همراه فرزند منتقل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مطالعه ژنتیک کانادایی نشان داده است که سیگار کشیدن ممکن است به اسپرم یک مرد آسیب برساند که می تواند به همراه فرزند منتقل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A Canadian genetics study has shown that smoking may damage a man's sperm, which can be detrimentally passed along to offspring.
[ترجمه گوگل]یک مطالعه ژنتیکی کانادایی نشان داده است که سیگار کشیدن ممکن است به اسپرم مردان آسیب برساند، که می تواند به طور مضر به فرزندان منتقل شود
[ترجمه ترگمان]یک مطالعه ژنتیک کانادایی نشان داده است که سیگار کشیدن ممکن است به اسپرم یک مرد آسیب برساند که می تواند به همراه فرزند منتقل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک مطالعه ژنتیک کانادایی نشان داده است که سیگار کشیدن ممکن است به اسپرم یک مرد آسیب برساند که می تواند به همراه فرزند منتقل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Excessive consumption of resources by one or more users can detrimentally affect the other users of the database.
[ترجمه گوگل]مصرف بیش از حد منابع توسط یک یا چند کاربر می تواند بر سایر کاربران پایگاه داده تأثیر منفی بگذارد
[ترجمه ترگمان]مصرف بیش از حد منابع توسط یک یا چند کاربر می تواند بر دیگر کاربران پایگاه داده اثر بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مصرف بیش از حد منابع توسط یک یا چند کاربر می تواند بر دیگر کاربران پایگاه داده اثر بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید