detoxification

/dəˌtɑːksəfɪˈkeɪʃn̩//di:ˌtɒksɪfɪˈkeɪʃn̩/

معنی: دفع مسمومیت
معانی دیگر: طب دفع مسمومیت، مرتفع شدن حالت مسمومیت

جمله های نمونه

1. By literally washing it out, the detoxification process can start.
[ترجمه گوگل]با شستن واقعی آن، فرآیند سم زدایی می تواند شروع شود
[ترجمه ترگمان]با شستن کامل آن، فرآیند سم زدایی می تواند شروع شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This criticism was levelled at the Detoxification Unit where Clonidine formed part of the regime.
[ترجمه گوگل]این انتقاد به واحد سم زدایی که در آن کلونیدین بخشی از رژیم بود، وارد شد
[ترجمه ترگمان]این انتقاد به واحد Detoxification که در آن clonidine بخشی از رژیم را تشکیل می داد، شکل گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The regime in the Detoxification Unit consisted of five days' methadone reduction followed by two weeks of Clonidine.
[ترجمه گوگل]رژیم در واحد سم زدایی شامل کاهش پنج روزه متادون و به دنبال آن دو هفته کلونیدین بود
[ترجمه ترگمان]رژیم در واحد Detoxification شامل پنج روز کاهش متادون و دو هفته پس از آن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Detoxification from alcohol or drugs and weaning from other addictive substances or behaviours.
[ترجمه گوگل]سم زدایی از الکل یا مواد مخدر و از شیر گرفتن سایر مواد یا رفتارهای اعتیاد آور
[ترجمه ترگمان]از الکل یا مواد مخدر گرفته تا از مواد اعتیاد آور دیگر استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She also called for more investment in drug detoxification projects.
[ترجمه گوگل]او همچنین خواستار سرمایه گذاری بیشتر در پروژه های سم زدایی مواد مخدر شد
[ترجمه ترگمان]او همچنین خواستار سرمایه گذاری بیشتر در پروژه های سم زدایی مواد مخدر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Conclusion:Using antipyretic detoxification method was an effective way for pityriasis rosea.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: استفاده از روش سم‌زدایی تب، راه مؤثری برای پیتریازیس روزآ بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: استفاده از روش سم زدایی antipyretic روش موثری برای pityriasis rosea بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It can prevent the body virtual cold, diuretic detoxification.
[ترجمه گوگل]این می تواند از سرماخوردگی مجازی بدن جلوگیری کند و از سم زدایی ادرارآور جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]آن می تواند از سرماخوردگی و سم زدایی ادرار اور جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To observe the detoxification of Shenfu Injection(SHF) on Gemcitabine plus Cisplatin(GP) for treating non-small cell lung cancer(NSCLC).
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده سم زدایی تزریق شنفو (SHF) روی جمسیتابین به همراه سیس پلاتین (GP) برای درمان سرطان ریه سلول غیر کوچک (NSCLC)
[ترجمه ترگمان]هدف برای مشاهده سم زدایی تزریق Shenfu به علاوه Cisplatin (GP)برای درمان سرطان ریه غیر کوچک (NSCLC)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The method of decortication and and detoxification of bitter almond was studied.
[ترجمه گوگل]روش جوشاندن و سم زدایی بادام تلخ مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]روش of و سم زدایی بادام تلخ مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Parsley: A strong natural detoxification agent.
[ترجمه گوگل]جعفری: یک عامل سم زدایی طبیعی قوی
[ترجمه ترگمان]Parsley: یک عامل قوی سم زدایی طبیعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Have scattered stasis detumescence, Detoxification, Hemostatic effect.
[ترجمه گوگل]دارای استاز زدایی پراکنده، سم زدایی، اثر هموستاتیک
[ترجمه ترگمان]Have stasis، Detoxification، hemostatic scattered
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Conclusion: Detoxification is a safe and effective method to cure dry psoriasis.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: سم زدایی روشی ایمن و موثر برای درمان پسوریازیس خشک است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: Detoxification روشی ایمن و موثر برای درمان پسوریازیس خشک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Drink at least 2 litres of still mineral water throughout the day to aid detoxification.
[ترجمه گوگل]برای کمک به سم زدایی، حداقل 2 لیتر آب معدنی ساکن در طول روز بنوشید
[ترجمه ترگمان]حداقل ۲ لیتر آب معدنی در سراسر روز برای کمک به سم زدایی مصرف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For this reason, such changes are known as biotransformation rather than detoxification.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل، چنین تغییراتی به جای سم زدایی به عنوان تبدیل زیستی شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل، این تغییرات به جای سم زدایی، به عنوان biotransformation شناخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دفع مسمومیت (اسم)
detoxification

تخصصی

[علوم دامی] ازبین بردن سمیت، سمیت زدایی .
[بهداشت] مسمومیت زدایی
[خاک شناسی] سمیت زدایی

انگلیسی به انگلیسی

• removal of toxins; rehabilitation undergone by a person who is addicted to drugs or alcohol

پیشنهاد کاربران

Detoxification, often abbreviated as "detox, " refers to the process of removing toxic substances from the body. This term is commonly used in the context of alcohol or drug addiction.
It can symbolize cleansing or purifying oneself from harmful influences, be they physical, emotional, or mental.
...
[مشاهده متن کامل]

سم زدایی/ فرآیند حذف مواد سمی از بدن. این اصطلاح به طور عمومی در زمینه اعتیاد به الکل یا مواد مخدر استفاده می شود.
پاکسازی یا تصفیه از تأثیرات مضر، چه جسمی، عاطفی یا ذهنی.
مثال؛
She underwent detoxification to rid her body of the drugs.
او سم زدایی انجام داد تا بدنش را از مواد مخدر پاک کند.
Detoxification is the first step in many addiction treatment programs.
سم زدایی اولین گام در بسیاری از برنامه های درمان اعتیاد است.
Some people use detox diets to cleanse their bodies of toxins.
برخی افراد از رژیم های سم زدایی استفاده می کنند تا بدن خود را از سموم پاک کنند.
مترادف: Purification, cleanse, removal of toxins
متضاد: Intoxication, poisoning

ترک اعتیاد
detoxification ( پزشکی )
واژه مصوب: سم‏زدایی
تعریف: خنثی کردن سم به روش مکانیکی یا زیست‏شیمیایی
( پوست ) پاکسازی عمیق
سم زدایی

بپرس