detox

/ˈdiːˌtɑːks//ˈdiːtɒks/

مخفف: زهرزدایی کردن (detoxify) و زهرزدایی (detoxification)

جمله های نمونه

1. A patient going through acute detox will have an assigned nurse nearby.
[ترجمه گوگل]بیمار در حال انجام سم زدایی حاد یک پرستار در نزدیکی خود دارد
[ترجمه ترگمان]یک بیمار که از طریق سم زدایی شدید عبور می کند یک پرستار در همان نزدیکی خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She went on a 48-hour detox, eating nothing but grapes.
[ترجمه گوگل]او 48 ساعت سم زدایی کرد و چیزی جز انگور نخورد
[ترجمه ترگمان]اون رفته تو ۴۸ ساعت سم زدایی داره، چیزی غیر از انگور میخوره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He'd spent 18 months in detox/at a detox centre fighting drug addiction.
[ترجمه گوگل]او 18 ماه را در سم‌زدایی/در یک مرکز سم‌زدایی در مبارزه با اعتیاد گذرانده بود
[ترجمه ترگمان]او ۱۸ ماه را در سم زدایی \/ در مرکز دفع مسمومیت با اعتیاد به مواد مخدر گذرانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It might be an idea to detox after the indulgences of Christmas.
[ترجمه گوگل]ممکن است ایده ای برای سم زدایی بعد از افراط در کریسمس باشد
[ترجمه ترگمان]ممکن است بعد از آمرزشنامه عید پاک به سم detox
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Give yourself a healthy glow on our detox diet.
[ترجمه گوگل]در رژیم سم زدایی ما درخششی سالم به خود بدهید
[ترجمه ترگمان]رژیم \"سم زدایی\" رو به خودت نشون بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She spent a month in detox.
[ترجمه گوگل]او یک ماه را در سم زدایی گذراند
[ترجمه ترگمان]اون یه ماه تو سم زدایی کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Honey can help to detox the body.
[ترجمه گوگل]عسل می تواند به سم زدایی بدن کمک کند
[ترجمه ترگمان]عزیزم می تونه کمک کنه جسد رو از بین ببره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Overhaul your body with a cleansing detox.
[ترجمه گوگل]بدن خود را با سم زدایی پاکسازی کنید
[ترجمه ترگمان]بدنت رو با یه سم زدایی پاک میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But I ain't going into no detox clinic, swigging bloody methadone.
[ترجمه گوگل]اما من به هیچ کلینیک سم زدایی نمی روم و متادون خونی مصرف نمی کنم
[ترجمه ترگمان]ولی من تو کلینیک ترک اعتیاد نمیرم و \"متادون\" ها رو هم می ریزم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Neither of us has been through detox even once.
[ترجمه گوگل]هیچ یک از ما حتی یک بار هم سم زدایی نکرده ایم
[ترجمه ترگمان]حتی یه بار هم سم زدایی از بین نرفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Next month, an organizer from a local detox center will be speaking.
[ترجمه گوگل]ماه آینده، یک سازمان دهنده از یک مرکز سم زدایی محلی سخنرانی خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]ماه بعد، یک سازمان دهنده از یک مرکز دفع مسمومیت محلی صحبت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Dare to detox and downsize your dress!
[ترجمه گوگل]جرات سم زدایی و کوچک کردن لباس خود را داشته باشید!
[ترجمه ترگمان]برای دفع کردن لباست، جرات داشته باشی! !! !! !! !! !! !! !! !! !!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Kwa, root freckle Mask Powder with Poria SPA Detox Tea and white, whitening is very good.
[ترجمه گوگل]کوا، پودر ماسک کک و مک ریشه با چای Detox Poria SPA و سفید، سفید کننده بسیار خوب است
[ترجمه ترگمان]پودر Mask، freckle root با Poria SPA که چای و سفید است، سفید کننده بسیار خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cannabis detox should be supervised by trained personnel for safety reasons.
[ترجمه گوگل]سم زدایی حشیش به دلایل ایمنی باید توسط پرسنل آموزش دیده نظارت شود
[ترجمه ترگمان]detox زدایی باید توسط پرسنل دوره دیده برای دلایل ایمنی تحت نظارت قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• treatment center or clinic where drug users and abusers try to free themselves from drugs, detox center

پیشنهاد کاربران

سم زدایی. سم زدایی کردن
مثال:
She went on a 48 - hour detox, eating nothing but grapes.
او به یک سم زدایی ۴۸ ساعته رفت و چیزی جز انگور نمی خورد.
This refers to the process of removing toxins or harmful substances from the body. It can involve following a specific diet, consuming certain foods or drinks, or using detox products.
فرآیند حذف ( کردن ) سموم یا مواد مضر از بدن.
...
[مشاهده متن کامل]

این می تواند شامل پیروی از یک رژیم غذایی خاص، مصرف برخی غذاها یا نوشیدنی ها یا استفاده از محصولات سم زدایی باشد.
**************************************************************************************************
مثال؛
“I’m doing a juice cleanse to detox my body after a weekend of indulgence. ”
A person might say, “I need to detox after all the junk food I ate during the holidays. ”
Someone might recommend, “Try a detox tea to help cleanse your system and improve digestion. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-cleanse/
ترک یه چیزی مثل شبکه های اجتماعی
سم زدایی
ترک اعتیاد به چیزی
ترک مضرات
دوره درمانی خاص برای ترک اعتیاد به الکل یا مواد مخدر

بپرس