دیکشنری
مترجم
بپرس
detonating
معنی
: قابل انفجار
معانی دیگر
: اتش گیر، محترق شونده، منفجرسازنده، ترکاننده، وابسته به انفجار
دنبال کنید
مترادف ها
قابل انفجار
(صفت)
detonating, detonative
انگلیسی به انگلیسی
• exploding (of ammunition)
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها