detestation

/ˌdiːteˈsteɪʃn̩//ˌdiːteˈsteɪʃn̩/

معنی: تنفر، نفرت
معانی دیگر: بیزاری، آریغ، شمیدگی

جمله های نمونه

1. his letter showed his detestation of his brother's actions
نامه ی او تنفر او از اعمال برادرش را آشکار می کرد.

2. One was the detestation by the liberally oriented of religious paternalism, a mild form of anti-clericalism.
[ترجمه گوگل]یکی از آنها انزجار پدرگرایی مذهبی لیبرالگرا بود که شکل ملایمی از ضد روحانیت بود
[ترجمه ترگمان]یکی از آن نفرت the oriented مذهبی، شکل خفیف ضد clericalism بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We all hold these old customs in detestation.
[ترجمه گوگل]همه ما این آداب و رسوم قدیمی را با تنفر نگه می داریم
[ترجمه ترگمان]همه ما این رسوم قدیمی را از دست دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The bishop expressed an utter detestation of rats.
[ترجمه گوگل]اسقف بیزاری کامل از موش ها ابراز کرد
[ترجمه ترگمان]اسقف از موش ها نفرت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They were united in their detestation of the government.
[ترجمه گوگل]آنها در انزجار خود از دولت متحد بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها در their دولت با هم متحد شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her detestation and disgust must have found voice.
[ترجمه گوگل]تنفر و انزجار او باید صدایی پیدا کرده باشد
[ترجمه ترگمان]نفرت و انزجار او را پیدا کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I hold those old customs in detestation.
[ترجمه گوگل]من آن آداب و رسوم قدیمی را با نفرت نگه می دارم
[ترجمه ترگمان]این رسوم قدیمی را از دست می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And risk detestation portfolio mathematic model is also discussed.
[ترجمه گوگل]و مدل ریاضی پورتفولیوی انزجار از ریسک نیز مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]و مدل ریاضی portfolio detestation نیز مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Injustice ruledand detestation was supreme.
[ترجمه گوگل]بی عدالتی و نفرت برتر بود
[ترجمه ترگمان]بی انصافی ruledand نفرت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Let the corrupt member not hide the place, becomes universal detestation, everybody shouted hits.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید عضو فاسد مکان را پنهان نکند، تبدیل به نفرت جهانی شود، همه فریاد زدند
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید که این عضو فاسد مکان را مخفی نکند، این نفرت جهانی است که هر کسی فریاد می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. My father was upright and outspoken . He held hypocrites in detestation.
[ترجمه گوگل]پدرم صادق و صریح بود او منافقان را با تنفر نگه داشت
[ترجمه ترگمان]پدرم راست می گفت He را در دست گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But Mr. Houghton had fought in the First World War alongside both Americans and French, and had come - by who knows what illogic? - to a settled detestation of both countries.
[ترجمه گوگل]اما آقای هوتون در جنگ جهانی اول در کنار آمریکایی ها و فرانسوی ها جنگیده بود و آمده بود - چه کسی می داند چه غیرمنطقی؟ - به تنفر ثابت هر دو کشور
[ترجمه ترگمان]اما \"Houghton\" در جنگ جهانی اول در کنار هم آمریکایی ها و هم فرانسوی جنگید و از کجا آمده بود - - کسی که می داند what چیست؟ نفرت از هر دو کشور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تنفر (اسم)
hate, abhorrence, disgust, hatred, distaste, loathing, repulsion, execration, detestation, disrelish, teen

نفرت (اسم)
hate, disgust, phobia, hatred, loathing, aversion, abomination, malice, enmity, execration, detestation, odium

انگلیسی به انگلیسی

• disgust, hate, aversion, loathing

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : detest
اسم ( noun ) : detestation
صفت ( adjective ) : detestable
قید ( adverb ) : detestably

بپرس